شمارهٔ ۱۱۴
شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه
کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه
می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا
و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه
با من به زبان آمده گفتند که ای طفل
مادر ز چه افکند زبونت به سر راه
اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک
اینک ز تک چاه برندت به صف چاه
چون مادرت افکند به خواری بسر ره
آمد پدرت تا بردت جانب خرگاه
بگرفته برای تو یکی دایه زیبا
رویش چو دو خورشید و دو پستانش چو دو ماه
شمارهٔ ۱۱۳ - در ستایش پرنس ارفع الدوله: امروز جان را با طرب هنگام پیوند آمدهشمارهٔ ۱۱۵: در مشهد کویت آمده بود
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شمس و قمرم سجده نمودند سحرگاه
کی یوسف مصری تو برون آی از اینجاه
هوش مصنوعی: در سحرگاه، خورشید و ماه برای تو سجده کردند؛ زیرا تو همان یوسف مصری هستی که باید از این مکان خارج شوی.
می ریخت از آن شمس و قمر نجم و ثریا
و آن نجم و ثریا چو دو صد عارف آگاه
هوش مصنوعی: از آنجا نور خورشید و ماه میبارید و ستارهها و خوشهی پروین (ثریا) در حال سقوط بودند، و آن ستارهها و خوشهی پروین، مانند دوصد عارف دانا و آگاه بودند.
با من به زبان آمده گفتند که ای طفل
مادر ز چه افکند زبونت به سر راه
هوش مصنوعی: با من سخن گفتند و پرسیدند که ای کودک، چرا زبانت را به زمین افکندی و در مسیر قرار دادی؟
اکنون ز سر خاک برندت سوی افلاک
اینک ز تک چاه برندت به صف چاه
هوش مصنوعی: هماکنون از زیر خاک تو را به آسمانها میبرند و اینگونه از عمیقترین چاهها به صف چاهها منتقل میشوی.
چون مادرت افکند به خواری بسر ره
آمد پدرت تا بردت جانب خرگاه
هوش مصنوعی: زمانی که مادرت به سختی و درماندگی به دنیا آورد، پدرت به سمت تو آمد تا تو را به خانه ببرد.
بگرفته برای تو یکی دایه زیبا
رویش چو دو خورشید و دو پستانش چو دو ماه
هوش مصنوعی: برای تو یک پرستار زیبا آمده است که چهرهاش مانند دو خورشید درخشان است و سینههایش مانند دو ماه نورانی میدرخشند.

ادیب الممالک