گنجور

شمارهٔ ۱۱۱

ای تاجر بی‌ثروت سوداگر بی‌مایه
ایوان تو بی‌دیوار بستان تو بی‌سایه
بستان ترا پژمان هم سوسن و هم سنبل
ایوان ترا ویران هم پیکر و هم پایه
در بوته غمازان بگداخته همچون زر
در بزم شش اندازان درباخته سرمایه
انده به تو وابسته از باب الی المحراب
نکبت به تو پیوسته از بدو الی الغایه
بدنامی و ننگت را آورده ملک سوره
بدبختی و نحست را بر خوانده فلک آیه
بابات به خون غلتید از کینه این عمو
مادرت زبون گردید از فتنه این دایه
این دایی و این عمو خستند روانت را
تا کرد تنت را قوت بن جعده و بن دایه
بر مادر مسکینت از دیده به خاک افشان
خونی که فریدون ریخت از کشتن برمایه
کشتید اتابک را بی‌جرم و گمان کردید
کو باغ نیاکان را داده است به همسایه
دیدی که برادرهات این روضه دلکش را
دادند به همسایه با زینت و پیرایه

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای تاجر بی‌ثروت سوداگر بی‌مایه
ایوان تو بی‌دیوار بستان تو بی‌سایه
هوش مصنوعی: ای تاجر فقیری که به دنبال سود و سرمایه‌ای، سرای تو بدون دیوار و باغت بی‌سایه است.
بستان ترا پژمان هم سوسن و هم سنبل
ایوان ترا ویران هم پیکر و هم پایه
هوش مصنوعی: بستان تو به زیبایی‌های فراوانی زینت داده شده است؛ گل‌های سوسن و سنبل دارد. اما در عین حال، ایوان تو خراب و ویران شده و هم ساختار و هم پایه‌اش در حال آسیب دیدن است.
در بوته غمازان بگداخته همچون زر
در بزم شش اندازان درباخته سرمایه
هوش مصنوعی: در میان غم و اندوه، او مانند طلا در آتش، برای دست‌یابی به بهترین شکل و ویژگی‌ها، عذاب می‌کشد و در میدان زندگی سرمایه‌گذاری کرده است.
انده به تو وابسته از باب الی المحراب
نکبت به تو پیوسته از بدو الی الغایه
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که سرنوشت و خوشبختی فرد به تو وابسته است و از ابتدا تا انتها، مشکلات و ناملایمات به تو مرتبط می‌شود.
بدنامی و ننگت را آورده ملک سوره
بدبختی و نحست را بر خوانده فلک آیه
هوش مصنوعی: بدنامی و ننگ تو باعث شده که ملک و آسمان بدبختی و نحسی تو را به نمایش بگذارند و طعنه بزنند.
بابات به خون غلتید از کینه این عمو
مادرت زبون گردید از فتنه این دایه
هوش مصنوعی: پدر تو به خاطر کینه این عمویی که داری به قتل رسید و مادر تو به دلیل ماجرای این دایه دچار ضعف و یأس شده است.
این دایی و این عمو خستند روانت را
تا کرد تنت را قوت بن جعده و بن دایه
هوش مصنوعی: این دایی و این عمو خسته شده‌اند و برای تو تلاش کرده‌اند تا تو بتوانی به قدرت و توانایی برسی و در زندگی‌ات موفق باشی.
بر مادر مسکینت از دیده به خاک افشان
خونی که فریدون ریخت از کشتن برمایه
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به مصیبت و رنجی دارد که بر مادر یک انسان بی‌پناه می‌گذرد. به نوعی بیان‌گر این است که از اشک چشم این مادر، خون و درد گذشته بر شخصیت‌های بزرگی مانند فریدون، که در گذشته بر اثر جنگ و جفا بر دیگران بوده، تجلی می‌یابد. این احساس دردی عمیق از ظلم و ستم در زندگی است.
کشتید اتابک را بی‌جرم و گمان کردید
کو باغ نیاکان را داده است به همسایه
هوش مصنوعی: شما بدون هیچ دلیلی اتابک را به قتل رساندید و فکر کردید که او املاکش را به همسایه‌اش بخشیده است.
دیدی که برادرهات این روضه دلکش را
دادند به همسایه با زینت و پیرایه
هوش مصنوعی: آیا متوجه شدی که برادرانت این باغ زیبا را با زینت و تزیین به همسایه واگذار کردند؟