شمارهٔ ۱۰۷
کعبه آمد در نماز ایدل سوی این کعبه رو کن
آنچه اندر کعبه می جستی در اینجا جستجو کن
کعبه می آید به استقبال مشتاقان کویش
هرچه می خواهد دلت از کعبه اینک آرزو کن
در منای عشق یعنی درگه جانان فنا شو
از سرشگ دیده یعنی زمزم غیرت وضو کن
در نماز ار سجده باید سر بنه بر خاک پایش
ور وضو شاید دل از آلایش تن شستشو کن
یا درون خویش را کن کعبه تا آرم نمازت
یا درون کعبه ساکن شو نماز از چارسو کن
چون خروس عشق در بام نظر تکبیر خواند
از درون لبیک طاعت زن ز بیرون های و هو کن
نیم شب چون نرگس مستش به بیداری گراید
درشکن مینای مستی خون خواب اندر سبو کن
عقل را دیوانگی ده مصلحت را زیر پا نه
هوش را کن مست و واله ناز را بی آبرو کن
پرده تقوی برافکن شیشه ناموس بشکن
آرزو را بیخ برکن آبرو را آب جو کن
عقل و دین را پای بر سر تیغ بر گردن فرانه
جسم و جانرا تیر در دل خار در مژگان فرو کن
رشته امید بگسل، دامن طاعت فرو هل
این و آن بارند بر دل، هر دو را قربان او کن
دفتر دل را بشوی این نامه را کمتر ورق زن
جامه تن را بسوز این ژنده را کمتر رفو کن
هر سحرگه بوئی از زلفش نسیم صبح آرد
دستبردی کن از او بستان و جانرا مشکبو کن
عاشقان را در سحر خیزی دو عالم مزد باشد
گر نصیبت شد دو عالم برخی یکتار مو کن
هرچه هست از خشک و تر در راه وی آتش بجان زن
هرچه بود از نیک وبد قربان آنروی نکو کن
گر رسد زخم از طبیبی سینه گو بر زخم تن ده
ور بود خار از حبیبی دیده گو با خار خو کن
هرچه می گوید امیری زهد و تقوی میفروشد
من از او باور نخواهم کرد اینک روبرو کن
شمارهٔ ۱۰۶ - خطاب بمیرزا حیدر علی کمالی اصفهانی: ابوالکمال کمالی خدایگان سخنشمارهٔ ۱۰۸: چون کَواکِب تابِع بُرج است دارُالمُلک ایران
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کعبه آمد در نماز ایدل سوی این کعبه رو کن
آنچه اندر کعبه می جستی در اینجا جستجو کن
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی دعوت به توجه و تمرکز بر درون خود و معانی عمیق زندگی دارد. به جای جستجوی حقیقت و معنویت در مکانهای مذهبی، شاعر پیشنهاد میکند که آنچه را که در جستجوی آن هستیم، در درون خود و در تجربههای شخصیمان بیابیم. این گفته به ما یادآوری میکند که بسیاری از نعمتها و حقیقتها درونی هستند و باید به خود مراجعه کنیم تا آنها را کشف کنیم.
کعبه می آید به استقبال مشتاقان کویش
هرچه می خواهد دلت از کعبه اینک آرزو کن
هوش مصنوعی: کعبه به استقبال عاشقان خود میآید. هر چیزی که دلت بخواهد، اکنون از کعبه آرزو کن.
در منای عشق یعنی درگه جانان فنا شو
از سرشگ دیده یعنی زمزم غیرت وضو کن
هوش مصنوعی: در سرزمین عشق، خود را به کلی فدای محبوب کن و از اشکی که از چشمانت میریزد، برای پاکی خود و تقویت غیرتت بهره ببر.
در نماز ار سجده باید سر بنه بر خاک پایش
ور وضو شاید دل از آلایش تن شستشو کن
هوش مصنوعی: در نماز، اگر میخواهی سجده کنی، باید سرت را بر خاک پای معشوق بگذاری و اگر وضو میگیری، باید دلت را از آلودگیهای جسم پاک سازی کنی.
یا درون خویش را کن کعبه تا آرم نمازت
یا درون کعبه ساکن شو نماز از چارسو کن
هوش مصنوعی: داخل خودت را به مانند کعبه قرار بده تا در آنجا نمازت را بخوانی یا اینکه خود را در کعبه قرار بده و از هر سو نمازت را به جا بیاوری.
چون خروس عشق در بام نظر تکبیر خواند
از درون لبیک طاعت زن ز بیرون های و هو کن
هوش مصنوعی: زمانی که عشق مانند خروس بر بام ظاهر میشود و صدایش را بلند میکند، از درون دل نداهایی از اطاعت و پاسخ به آن عشق برمیخیزد. این صدای عشق با هیاهو و سر و صدا همراه است.
نیم شب چون نرگس مستش به بیداری گراید
درشکن مینای مستی خون خواب اندر سبو کن
هوش مصنوعی: در نیمه شب، زمانی که نرگس خوابآلود به بیداری میافتد، آن را بشکن و در دل شیشه به مستی خواب خونین بریز.
عقل را دیوانگی ده مصلحت را زیر پا نه
هوش را کن مست و واله ناز را بی آبرو کن
هوش مصنوعی: عقل را به دیوانگی واگذار کن و به مصلحتهای عادی بیتوجه باش. باید هوش را به حال خمار و سرگشته دربیاوری و زیباییها را از حالت معصومیت خارج کن.
پرده تقوی برافکن شیشه ناموس بشکن
آرزو را بیخ برکن آبرو را آب جو کن
هوش مصنوعی: پردههای تقوا را کنار بزن، قوانین و موانع را بشکن، آرزوهایت را از ریشه بزن و آبرویت را به دست بیاور.
عقل و دین را پای بر سر تیغ بر گردن فرانه
جسم و جانرا تیر در دل خار در مژگان فرو کن
هوش مصنوعی: عقل و دین را زیر فشار سختیها قرار دادهای؛ در حالی که جسم و جان را به چالش کشیدهای. تیرهای درد و رنج را در دل و خارها را در مژههایت احساس میکنی.
رشته امید بگسل، دامن طاعت فرو هل
این و آن بارند بر دل، هر دو را قربان او کن
هوش مصنوعی: امید را قطع کن و به وظیفهات عمل کن. در این مسیر، همه چیز را برای رضای او فدای خودت و دیگران کن.
دفتر دل را بشوی این نامه را کمتر ورق زن
جامه تن را بسوز این ژنده را کمتر رفو کن
هوش مصنوعی: دل خود را پاک کن و به نامههای گذشته کمتر توجه کن. لباس کهنه و بیقیمت را بسوزان و کمتر به تعمیر آن بپرداز.
هر سحرگه بوئی از زلفش نسیم صبح آرد
دستبردی کن از او بستان و جانرا مشکبو کن
هوش مصنوعی: هر صبح نسیمی معطر از زلف او به همراه میآید، با احتیاط از آن بهره ببر و جانت را خوشبو کن.
عاشقان را در سحر خیزی دو عالم مزد باشد
گر نصیبت شد دو عالم برخی یکتار مو کن
هوش مصنوعی: عاشقان با بیداری در سحر میتوانند پاداش دو دنیا را بگیرند، و اگر قسمتی از دو جهان به تو رسید، میتوانی با موهای اون یکتای دل را به خود جذب کنی.
هرچه هست از خشک و تر در راه وی آتش بجان زن
هرچه بود از نیک وبد قربان آنروی نکو کن
هوش مصنوعی: تمامی آنچه که در دنیا وجود دارد، چه خوب و چه بد، را باید به پای او قربان کرد و به خاطر زیباییاش جان خود را در آتش عشق بسوزانید.
گر رسد زخم از طبیبی سینه گو بر زخم تن ده
ور بود خار از حبیبی دیده گو با خار خو کن
هوش مصنوعی: اگر از طبیب زخم بخوری، از او بگو که بر زخم بدنیات بمالد؛ اما اگر خار از محبوبی در چشمات رفته است، باید با آن خار خود را وفق بدهی.
هرچه می گوید امیری زهد و تقوی میفروشد
من از او باور نخواهم کرد اینک روبرو کن
هوش مصنوعی: هر چه آن شخص به عنوان زهد و تقوی میگوید، در حقیقت میفروشد و من به او اعتماد نمیکنم. حالا او را رو در رو بگذار.

ادیب الممالک