شمارهٔ ۱۰۶ - خطاب بمیرزا حیدر علی کمالی اصفهانی
ابوالکمال کمالی خدایگان سخن
به پیکر قلمت جای جان کرده سخن
اگر نه کلک تو طرح سخن درافکندی
بر اوفتادی ازین مملکت نشان سخن
توئی که کلک تو همواره ارمغان آرد
طبق طبق گل سوری ببوستان سخن
چو خامه در پی مدحت بنامه پویه کند
کجا گرفت تواند کسی عنان سخن
بگاه ذکر تو اندر مشام خلق رسد
شمیم مشک تتار از گلابدان سخن
چو خواستی ز رهی قصه قرامطه را
چو آفتاب شدم سوی آسمان سخن
منم که بر صفت مرد آسمان پیما
روم بعرش معارف زنردبان سخن
ز من بگیر و مدون کن این صحیفه نو
که قادری و ادیبی و قدردان سخن
حدیث فتنه صد ساله را درافکندم
چو نقش گوهر و مرجان به پرنیان سخن
هزار نقش زموج پرند ساده کنم
پدید بر رخ سیمین پرنیان سخن
ز یوسف بن ابی الساج و جیش بوطاهر
دراز گشت درین وقعه داستان سخن
کنون بحضرتت این چامه را فرستادم
که دوخت سوزن کلکم بریسمان سخن
شمارهٔ ۱۰۵ - تاریخ وفات میرزا حسینعلیخان فرزند نظام السلطنه: سخت باشد خزان سرو و سمنشمارهٔ ۱۰۷: کعبه آمد در نماز ایدل سوی این کعبه رو کن
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ابوالکمال کمالی خدایگان سخن
به پیکر قلمت جای جان کرده سخن
هوش مصنوعی: ابوالکمال کمالی، شاعر برجسته، به زیبایی و عمق کلام خود اشاره دارد و میگوید که سخن او روح و جان را در قلمش جای داده است. به عبارت دیگر، کلمات او پر از زندگی و احساس هستند و توانستهاند عمق وجودش را به نمایش بگذارند.
اگر نه کلک تو طرح سخن درافکندی
بر اوفتادی ازین مملکت نشان سخن
هوش مصنوعی: اگر تو با فریب و زیبایی کلامت مسحورم نکرده بودی، حتماً از این سرزمین هیچ اثری از سخن نمیداشتم.
توئی که کلک تو همواره ارمغان آرد
طبق طبق گل سوری ببوستان سخن
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که همیشه نوشتههایت هدایای زیبایی را به همراه دارد، مانند باغی پر از گلهای خوشبو.
چو خامه در پی مدحت بنامه پویه کند
کجا گرفت تواند کسی عنان سخن
هوش مصنوعی: وقتی قلم برای ستایش و توصیف میکوشد، کسی نمیتواند مسیر کلمات را کنترل کند.
بگاه ذکر تو اندر مشام خلق رسد
شمیم مشک تتار از گلابدان سخن
هوش مصنوعی: وقتی نام تو بر زبانها جاری میشود، بوی خوش مشک و گلاب در فضا پخش میشود و دلها را شاداب میکند.
چو خواستی ز رهی قصه قرامطه را
چو آفتاب شدم سوی آسمان سخن
هوش مصنوعی: وقتی که خواستی داستان قرامطه را بگویی، من مانند آفتابی شدم که به سمت آسمان میدرخشم و سخن میگویم.
منم که بر صفت مرد آسمان پیما
روم بعرش معارف زنردبان سخن
هوش مصنوعی: من کسی هستم که با ویژگیهای مردان آسمانپیما، به اوج معارف و دانشها میروم و در زمینه سخنوری و بیان، همچون نردبانی عمل میکنم.
ز من بگیر و مدون کن این صحیفه نو
که قادری و ادیبی و قدردان سخن
هوش مصنوعی: این جمله به معنای این است که از من بگیر و این نوشته جدید را تنظیم کن، زیرا تو توانمند، فهیم و قدرشناس صحبتها هستی.
حدیث فتنه صد ساله را درافکندم
چو نقش گوهر و مرجان به پرنیان سخن
هوش مصنوعی: من ماجرای فتنهای که صد سال به طول انجامید را به گونهای مطرح کردم که مانند نقشهای زیبا و ارزشمند بر روی پارچههای گرانبها جلوه کند.
هزار نقش زموج پرند ساده کنم
پدید بر رخ سیمین پرنیان سخن
هوش مصنوعی: من هزاران نقش زیبا و دلنشین بر روی چهره نرم و درخشان او میآورم و از آنها سخن میگویم.
ز یوسف بن ابی الساج و جیش بوطاهر
دراز گشت درین وقعه داستان سخن
هوش مصنوعی: در این حادثه، داستان یوسف بن ابی ساج و جیش بوطاهر به طول انجامید و صحبتها و روایتها درباره آن زیاد شد.
کنون بحضرتت این چامه را فرستادم
که دوخت سوزن کلکم بریسمان سخن
هوش مصنوعی: حالا این شعر را به حضورت تقدیم میکنم که مثل سوزنی در بافتن کلام به رشته سخن متصل میشود.

ادیب الممالک