گنجور

شمارهٔ ۱۰

نه عمر رفته دگر باره آید اندر دست
نه تیر چون ز کمان جست آید اندر شست
چو عمر رفته نیاید بدست آن بهتر
که در حوادث آینده خفته باشی و مست
ترا ز خواب چهل ساله ننگ و عار مباد
از آن که دامن خوابت بمرگ در پیوست
بخسب تا ببینی ز انقلاب زمان
ستارها شده تاریک و آسمانها پست
چو طشت عمر ز بام افتاد و کرد صدا
تفاوتی نکند گر شکست یا نشکست
ستور لاشه چو پرداخت کالبد زروان
نه بار برد و نه خربنده اش بر آخور بست
دوباره دوشش سنگین نشد ز بار گران
دوباره پشتش از آسیب خشگریش نخست
چدار واخیه و داغ و لواشه و افسار
ز لوح حافظه فرموش کرد و از غم رست
نه مرده ریگش در دست مفتیان افتاد
نه کس بحیله زنش گادو جای او بنشست
خری بمرد و خری بسته شد بر آخور وی
قراقری به شکم اوفتاد و بادی جست
تو نیز ای پسرار آدمی نه ای خرزی
اگر فرشته نه ای با ددان مشو همدست
رهین آخور خود شو که مرغ و ماهی را
طمع بدام در افکند و آرزو در شست
ز خیر اگر خبرت نیست سوی شرم گرای
که در میانه این هر دو نیز چیزی هست
ستور بارکش از مرد آدمی کش به
شکم پرست نکوتر بود ز نفس پرست
امیر یا سخن آهسته گو که باده کشان
شراب رز نشناسند از شراب الست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نه عمر رفته دگر باره آید اندر دست
نه تیر چون ز کمان جست آید اندر شست
هوش مصنوعی: نه عمر از دست رفته دوباره برمی‌گردد و نه تیر که از کمان رها شده، دوباره به دست می‌آید.
چو عمر رفته نیاید بدست آن بهتر
که در حوادث آینده خفته باشی و مست
هوش مصنوعی: زمانی که عمر گذشته دیگر به دست نمی‌آید، بهتر این است که در برابر حوادث آینده هوشیار و آماده باشی تا به خواب نروی و از آن غافل نشوی.
ترا ز خواب چهل ساله ننگ و عار مباد
از آن که دامن خوابت بمرگ در پیوست
هوش مصنوعی: برای تو که چهل سال در خواب بوده‌ای، ننگ و عار نخواهد بود، زیرا خواب تو به مرگ منجر شده است.
بخسب تا ببینی ز انقلاب زمان
ستارها شده تاریک و آسمانها پست
هوش مصنوعی: استراحت کن تا متوجه شوی که در اثر تغییرات زمان، ستاره‌ها خاموش شده و آسمان‌ها پایین آمده‌اند.
چو طشت عمر ز بام افتاد و کرد صدا
تفاوتی نکند گر شکست یا نشکست
هوش مصنوعی: زمانی که عمر انسان به پایان می‌رسد و مانند طشت از بام به زمین می‌افتد، فرقی ندارد که بشکند یا نشکند؛ چون سرانجام، عمر آن فرد به پایان رسیده است.
ستور لاشه چو پرداخت کالبد زروان
نه بار برد و نه خربنده اش بر آخور بست
هوش مصنوعی: زمانی که جسد در معرض بررسی قرار می‌گیرد، نه بارِ سنگینی را حمل می‌کند و نه چیزی به عنوان خوراک به آن داده می‌شود.
دوباره دوشش سنگین نشد ز بار گران
دوباره پشتش از آسیب خشگریش نخست
هوش مصنوعی: او دوباره تحت فشار سنگینی قرار نگرفت و پشتش از آسیب‌های سختی که در گذشته تحمل کرده بود، درد نمی‌کند.
چدار واخیه و داغ و لواشه و افسار
ز لوح حافظه فرموش کرد و از غم رست
هوش مصنوعی: در این بیت به فراموشیِ دردها و غم‌ها اشاره می‌شود. شخصی که از زنجیرهای غم و سوختگی رهایی یافته و دیگر به یاد آن‌ احساسات تلخ نیست. او با فراموش کردن گذشته و آنچه بر او گذشته، حس آزادی و آرامش را تجربه می‌کند.
نه مرده ریگش در دست مفتیان افتاد
نه کس بحیله زنش گادو جای او بنشست
هوش مصنوعی: نه جسد او در دست مفتیان افتاده است و نه کسی توانسته با فریب او را از مقامش برکنار کند.
خری بمرد و خری بسته شد بر آخور وی
قراقری به شکم اوفتاد و بادی جست
هوش مصنوعی: یک خر مرد و خر دیگری در آخور او بسته شد. در حین این اتفاق، یک بند از طناب به شکم او افتاد و به همین دلیل، باد در شکمش جمع شد.
تو نیز ای پسرار آدمی نه ای خرزی
اگر فرشته نه ای با ددان مشو همدست
هوش مصنوعی: ای پسر آدم، تو هم نباید مانند دار و دسته‌ های بدرفتار باشی، حتی اگر به مقام فرشته‌ ها نرسیده‌ ای. به این گروه‌های ناپسند نپیوند.
رهین آخور خود شو که مرغ و ماهی را
طمع بدام در افکند و آرزو در شست
هوش مصنوعی: به بند خود درآمدن و گرفتار شدن به دست آرزوها و خواسته‌ها، مانند آن است که مرغ و ماهی را در دام می‌افکنند. پس خود را به این دام‌ها نسپار.
ز خیر اگر خبرت نیست سوی شرم گرای
که در میانه این هر دو نیز چیزی هست
هوش مصنوعی: اگر از خوبی‌ها بی‌خبر هستی، به سمت بدی‌ها نرو، زیرا در میان این دو حالت، چیزی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
ستور بارکش از مرد آدمی کش به
شکم پرست نکوتر بود ز نفس پرست
هوش مصنوعی: یک استور بارکش (خودرو) بهتر از مردی است که فقط به شکم خود اهمیت می‌دهد و نفس خود را پرستش می‌کند.
امیر یا سخن آهسته گو که باده کشان
شراب رز نشناسند از شراب الست
هوش مصنوعی: امیر، یا به آرامی صحبت کن، زیرا میگساران نمی‌توانند شراب گل‌رنگ را از شراب ابدی و جاودانه تمیز دهند.