شمارهٔ ۶
با خلق چون حدیث کنم ز این ستارهها
با کودکان چه گویم ازین گاهوارهها
گهوارههای زرین بینی بر آسمان
همچون زمین غنوده در آن شیرخوارهها
چون کودکان به مادر گاهی شوند رام
با مهر و گه نفور شوند این ستارهها
خورشید را فروزه وزند ارنه در کفست
هردم چرا زبانه کشد زو شرارهها
سقط الزناد اوست تو گویی درین فضا
این جذوهها که بینی چون کوه پارهها
همواره گرد شمس بگردند این نجوم
چونانکه گرد قلعه طاغی سوارهها
این دانههای دُر که عروسان چرخ را
در گوش اندرون شده چون گوشوارهها
ناموس شمس را همه هستند متصل
چون دانههای لؤلؤ در سلک یارهها
این اختران که بینی بر برجها مدام
تابنده چون مصابیح اندر منارهها
هر یک نصاب خود را ملکیست چون زمین
کاقلیمهاست در وی و دزها و بارهها
از کوه و پشته گشته گرانپشت و کوهه شان
چون پشت سالخوردان از پشتوارهها
رگهای خاکشان همه نرم است از آبها
ستخوان کوهشان همه سخت از حجارهها
در جویبارهاشان روید درختها
در کوهسارهاشان باشد مغارهها
وز قلههای صعب کلانشان به اتفاق
آتش زند زبانه چو آب از فوارهها
اجرام مستنیرند اینان که روز و شب
از آفتاب باشدشان استنارهها
کشور خدای شمس منیرست و بهر خویش
آراست زین دوایر گردون ادارهها
اقلیم تیر از همه نزدیکتر بدو است
چون حاجیان خاص به دارالامارهها
ناهید باشد از بس وی در مدار خویش
دائر چنانکه خیره شود زو نظارهها
دیگر زمین که با ما ره طی کند مدام
از خواهران خویش همی بر کنارهها
مه گردوی بگردد و بر وی همیتند
فرمان پذیر تا چه بود زو اشارهها
در زمهریر ماه نه آبست و نه هوا
ایدر ندارد ایچ به جز سنگ خارهها
زین گونه بیست ماه فزون گرد اختران
باشد همی رونده چنان چون طیارهها
بهرام در مدار چهارم به صد شتاب
تازد چنانکه ترکان تازند بارهها
زین بعد چون بدان سو رفتی کواکبی
بینی به گردشند فزون از شمارهها
با اینکه از شماره فزونند ثبت شد
هفتاد و اند کوکبشان در اوارهها
برجیس در مدار ششم راه بسپرد
چابک چو از فلاخن مردان حجارهها
کیوان همیشتابد در هفتمین مدار
چون فارسان به معرکهها و اغارهها
و اندر مدار ثامن و تاسع دو روشنی
بینی ز اختران نه چو دیگر ستارهها
وان ثابتان جمله شموسند اگرچه تو
دانی به راه گمشدگانشان امارهها
چون رای با فروغ فروغی ذکاء ملک
سازند این شموس درخشان انارهها
آنکو به پای فکرش شاید شدن به چرخ
چون منجنیقها که گذاری به بارهها
دیباچه کلامش ام الکتاب فضل
بوسیدن رکابش خیرالزیارهها
ای در بیان مدح صفات کمال تو
قاصر زبان و کلک فصیح العبارهها
بر قینه مغنیه نظم دلکشت
هرگز کسی ندیده خلل ز استعارهها
آنجا که راه چاره شود بسته بر کسان
از رای روشن تو بجویند چارهها
داناتری به هر فن و هر کار و هر هنر
از مردم عرب به رسوم و به دارهها
شمارهٔ ۵ - چکامه: نظاره کن بدایع گردون راشمارهٔ ۷ - در نکوهش حاج آقا محسن عراقی گوید: شها ببین عمل عالم مکرم را
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با خلق چون حدیث کنم ز این ستارهها
با کودکان چه گویم ازین گاهوارهها
هوش مصنوعی: وقتی با مردم درباره این ستارهها صحبت میکنم، نمیدانم باید با بچهها از این گهوارهها چه بگویم.
گهوارههای زرین بینی بر آسمان
همچون زمین غنوده در آن شیرخوارهها
هوش مصنوعی: در آسمان، گهوارههای طلایی را میبینی که مانند زمین، در خواب نوزادان قرار دارند.
چون کودکان به مادر گاهی شوند رام
با مهر و گه نفور شوند این ستارهها
هوش مصنوعی: گاهی اوقات مانند کودکان که به مادر خود وابسته و آرام میشوند و گاهی هم از او دوری میکنند، همینطور این ستارهها نیز در برخی لحظات نزدیک و مهربان به نظر میرسند و در زمانهای دیگر، دور و غیرقابل دسترسی.
خورشید را فروزه وزند ارنه در کفست
هردم چرا زبانه کشد زو شرارهها
هوش مصنوعی: خورشید شعلهور است و اگر در دستان کسی نباشد، پس چرا هر لحظه از آن شعلهها و حرارتش بیرون نمیآید؟
سقط الزناد اوست تو گویی درین فضا
این جذوهها که بینی چون کوه پارهها
هوش مصنوعی: گویی در این فضا، آن شعلهها که میبینی شبیه تکههای کوه است که به زمین افتادهاند.
همواره گرد شمس بگردند این نجوم
چونانکه گرد قلعه طاغی سوارهها
هوش مصنوعی: این اشعار به تصویر کشیدن حرکتی مدام و دایرهوار را توصیف میکند. نجوم به دور خورشید میچرخند، همانطور که سواران طغیانگر دور قلعهای میچرخند و ثابت میمانند. در اینجا، مفهوم تداوم، نظم و چرخش طبیعت و حیات به تصویر کشیده میشود.
این دانههای دُر که عروسان چرخ را
در گوش اندرون شده چون گوشوارهها
هوش مصنوعی: دانههای درخشانی که مانند گوشوارهها در گوش عروسان آسمان قرار گرفتهاند.
ناموس شمس را همه هستند متصل
چون دانههای لؤلؤ در سلک یارهها
هوش مصنوعی: همه به شمس وابستهاند و به او متصل هستند، مانند دانههای مروارید که به صورت زنجیرهای در کنار هم قرار دارند.
این اختران که بینی بر برجها مدام
تابنده چون مصابیح اندر منارهها
هوش مصنوعی: این ستارههایی که میبینی همیشه بر بلندای برجها درخشان هستند، گویی مانند چراغها در منارهها میدرخشند.
هر یک نصاب خود را ملکیست چون زمین
کاقلیمهاست در وی و دزها و بارهها
هوش مصنوعی: هر فردی دارای خصوصیات و ویژگیهای خاص خود است، مانند اینکه هر مکانی سرزمینهایی دارد که در آن زندگی، فرهنگها و تاریخهای متفاوتی وجود دارد.
از کوه و پشته گشته گرانپشت و کوهه شان
چون پشت سالخوردان از پشتوارهها
هوش مصنوعی: کوهها و تپهها به قدری بزرگ و سنگین شدهاند که مانند پشت انسانهای سالخورده به نظر میرسند.
رگهای خاکشان همه نرم است از آبها
ستخوان کوهشان همه سخت از حجارهها
هوش مصنوعی: رگهای زمینشان به لطف آبها لطیف و نرم شده، ولی دشتهای کوهستانیشان به خاطر سنگها محکم و سخت است.
در جویبارهاشان روید درختها
در کوهسارهاشان باشد مغارهها
هوش مصنوعی: در درهها و جویبارها درختان رشد میکنند و در کوهها غارهایی وجود دارد.
وز قلههای صعب کلانشان به اتفاق
آتش زند زبانه چو آب از فوارهها
هوش مصنوعی: از قلههای بلند و دشوار به طور مشترک آتش شعلهور میشود، همانطور که آب از فوارهها زبانه میکشد.
اجرام مستنیرند اینان که روز و شب
از آفتاب باشدشان استنارهها
هوش مصنوعی: این افراد مانند ستارههای پرنور هستند که در روز و شب، نور خود را از خورشید دریافت میکنند.
کشور خدای شمس منیرست و بهر خویش
آراست زین دوایر گردون ادارهها
هوش مصنوعی: کشور خدا پر از نور و زیبایی است و از این چرخشهای آسمانی برای مدیریت و اداره امور خود بهره میبرد.
اقلیم تیر از همه نزدیکتر بدو است
چون حاجیان خاص به دارالامارهها
هوش مصنوعی: اقلیم تیر، به معنای منطقهای که تیر در آنجا فرود میآید، از همه جا به او نزدیکتر است، مانند حجاج خاص که به مراکز حکومت و فرمانداریها میروند.
ناهید باشد از بس وی در مدار خویش
دائر چنانکه خیره شود زو نظارهها
هوش مصنوعی: ناهید به قدری در مدار خود در حال چرخش است که مشاهدهگران از تماشای او شگفتزده میشوند و محو زیباییاش میگردند.
دیگر زمین که با ما ره طی کند مدام
از خواهران خویش همی بر کنارهها
هوش مصنوعی: زمین دیگر مانند گذشته با ما مسیر را نمیپیماید و از خواهران خود همواره در حال جدا شدن است.
مه گردوی بگردد و بر وی همیتند
فرمان پذیر تا چه بود زو اشارهها
هوش مصنوعی: ماه مانند گردویی در حال چرخش است و به آن فرمان داده میشود که چه کار کند و چه اشارههایی از آن برمیآید.
در زمهریر ماه نه آبست و نه هوا
ایدر ندارد ایچ به جز سنگ خارهها
هوش مصنوعی: در هوای سرد و سخت زمستان، نه آبی وجود دارد و نه هوایی، در اینجا فقط سنگهای خارا دیده میشوند.
زین گونه بیست ماه فزون گرد اختران
باشد همی رونده چنان چون طیارهها
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در مدت بیست ماه، تعداد ستارهها به طرز قابل توجهی زیاد میشود و این افزایش مانند پرواز هواپیماها است که به آرامی و بهطور مداوم در حال حرکت هستند.
بهرام در مدار چهارم به صد شتاب
تازد چنانکه ترکان تازند بارهها
هوش مصنوعی: بهرام در مدار چهارم با سرعت زیادی حرکت میکند، درست مانند ترکها که با شتاب و توانایی خاصی بر اسبهایشان میتازند.
زین بعد چون بدان سو رفتی کواکبی
بینی به گردشند فزون از شمارهها
هوش مصنوعی: از این به بعد، زمانی که به آن سمت بروی، ستارههایی را میبینی که بیشتر از تعداد معمول در حال چرخش هستند.
با اینکه از شماره فزونند ثبت شد
هفتاد و اند کوکبشان در اوارهها
هوش مصنوعی: با وجود اینکه تعدادشان زیاد است، اما ثبت شده که تنها هفتاد و چند ستاره در آسمان دیده میشوند.
برجیس در مدار ششم راه بسپرد
چابک چو از فلاخن مردان حجارهها
هوش مصنوعی: برجیس در دایره ششم مسیر را به خوبی میگذرانید، مانند مردانی که با سرعت و چابکی سنگها را از فلاخن پرتاب میکنند.
کیوان همیشتابد در هفتمین مدار
چون فارسان به معرکهها و اغارهها
هوش مصنوعی: کیوان مانند سوارکارانی که به میدانها و نبردها میروند، در هفتمین مدار به جلو حرکت میکند.
و اندر مدار ثامن و تاسع دو روشنی
بینی ز اختران نه چو دیگر ستارهها
هوش مصنوعی: در دایرهی سیارههای هفتم و نهم، دو نور میبینی که با دیگر ستارهها متفاوتاند و shines brightly illuminated.
وان ثابتان جمله شموسند اگرچه تو
دانی به راه گمشدگانشان امارهها
هوش مصنوعی: همه آن ثابتها مانند خورشیدها هستند، هرچند تو از نشانههای گم شدن آنها در راه مطلع هستی.
چون رای با فروغ فروغی ذکاء ملک
سازند این شموس درخشان انارهها
هوش مصنوعی: وقتی که فکرها و اندیشهها با روشنایی و هوش درخشان ترکیب شوند، این افکار روشن همچون خورشیدهایی میدرخشند و بر زندگی تأثیر مثبت میگذارند.
آنکو به پای فکرش شاید شدن به چرخ
چون منجنیقها که گذاری به بارهها
هوش مصنوعی: شخصی که ممکن است به خاطر فکرش به دور و اطراف بیفتد، مانند منجنیقها که بارها را به پرواز در میآورند.
دیباچه کلامش ام الکتاب فضل
بوسیدن رکابش خیرالزیارهها
هوش مصنوعی: دیباچه سخنان او، مقدمهای از بهترین کتابهاست و بوسیدن پای او، بهترین نوع زیارتها به شمار میآید.
ای در بیان مدح صفات کمال تو
قاصر زبان و کلک فصیح العبارهها
هوش مصنوعی: ای کسی که زبان و قلم در توصیف صفات عالی تو ناتوان و کمآورند.
بر قینه مغنیه نظم دلکشت
هرگز کسی ندیده خلل ز استعارهها
هوش مصنوعی: در بین آواز زیبا و دلنشین خواننده، هیچ کس هیچ گونه نقص یا ایرادی از تشبیهها و تصویرسازیها ندیده است.
آنجا که راه چاره شود بسته بر کسان
از رای روشن تو بجویند چارهها
هوش مصنوعی: در زمانی که افراد به بنبست میرسند و راهحلهای مختلف برایشان بسته میشود، به دنبال نظر و اندیشه روشن تو خواهند گشت تا از آن کمک بگیرند و راهحلی پیدا کنند.
داناتری به هر فن و هر کار و هر هنر
از مردم عرب به رسوم و به دارهها
هوش مصنوعی: بهتر از هر ملت دیگری در هر زمینه و هنری، عربها دربارهی آداب و رسوم و اخلاقیات آگاهی بیشتری دارند.