شمارهٔ ۲۷
باغ پیروز و چمن پدرام است
یار در مجلس و می در جام است
فال فرخنده و گیتی بمراد
بخت بیدار و جهان بر کام است
اختر میمون ما را یار است
توسن گردون ما را رام است
امن و راحت را اینک گاه است
عیش و عشرت رانک هنگام است
که خداوند اجل میر نظام
میهمان عضدالاسلام است
وز پی خدمت میر اندر بزم
آسمان در شمر خدام است
باد از خاک رهش گلبیز است
باده از شوق لبش گلفام است
تاک چون شاهد زرین پوش است
جوی چون دلبر سیم اندام است
سیب مانند کف برجیس است
نار همرنگ رخ بهرام است
چون زمرد بدل سنگ درون
مغزها در شکم بادام است
راست پنداری بادام دو مغز
دو بچه در شکم یکمام است
بط درون شط با رخت سپید
همچو حاجی بگه احرام است
به اذان آید قمری بر سرو
همچنان مؤذن کاندر بام است
لوحش الله که از دست امیر
ابر را مخزن گوهر وام است
بارک الله که میرم گه رزم
در یکی بیشه دو صد ضرغام است
داو را میرا الله الحمد
که بداندیش تو روزش شام است
حرز اقبال ترا بر بازو
سکه بخت ترا بر نام است
کلک تو طوطی شکرشکن است
رمح تو ماهی بحر آشام است
آن یکی چون قلم بن مقله
آن یکی چون علم رهام است
چشم تقدیرت بر فرمان است
گوش گردونت بر پیغام است
قهر تو خرمن جان را شرر است
مهر تو گردن دل را رام است
در معارک رخ تو عباس است
در شداید لب تو بسام است
ماه تابانت در رخسار است
ابر آبانت در اکمام است
دشمنت زشت تر از ابلیس است
حاسدت خوارتر از بلعام است
از لبت هر چه تراود مطبوع
گر همه لطف وگر دشنام است
هر سری کو ز کمندت بجهد
مبتلای ورم سرسام است
تو از اسرار کسان باخبری
راست گویم ز حقت الهام است
چون بجنبی تو بجنبد گردون
چون بیارامی خاک آرام است
بمرادآباد اینک سفرت
همچو شیری است که در آجام است
میزبان تو امام بن امام
کرمش وافر وجودش عام است
اسدالمله والدین آنکو
اسداللهش فرخ نام است
لقبش خواجه امام است ولی
کنیتش نیز ابوالایتام است
رمزها را لب او کشاف است
رزقها را کف وی قسام است
گاه بخشش کف او قاموس است
وقت جنبش دل او طمطام است
باز گسترد یکی خوان شگرف
که درازایش پانصد گام است
مرغ و ماهی را بر سفره وی
هر شبانروز صلای عام است
به طفیل میر این خواجه مگر
خلق را جمله پی اطعام است
صحنها چیده که از غیرتشان
چهره شمس نهاری شام است
لوتها پخته که با لذتشان
خورش دیگ معانی خام است
تا که در گیتی تکرار و مرور
در شهور اندر و در اعوام است
میر را بینم در باغ مراد
تا ابد شاد و خوش و پدرام است
شمارهٔ ۲۶ - در انتقاد اوضاع و اشخاص عدلیه وقت فرماید: فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راستشمارهٔ ۲۸: گویند فریدون چو شدش کار جهان راست
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
باغ پیروز و چمن پدرام است
یار در مجلس و می در جام است
هوش مصنوعی: باغی که در آن به سر میبریم، به عنوان سرسبز و پیروز شناخته میشود و دوستی که در کنارمان است، مانند میگساری است که در جام ما جا دارد و در مجلس ما حضور دارد.
فال فرخنده و گیتی بمراد
بخت بیدار و جهان بر کام است
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که در حال حاضر زمان خوبی است و زندگی به سمت آرزوها و خواستهها پیش میرود و همه چیز به خوبی و خوشی در حال رخ دادن است.
اختر میمون ما را یار است
توسن گردون ما را رام است
هوش مصنوعی: ستاره خوشبختی ما را همراهی میکند و اسب زمان ما در تسلط و آرامش است.
امن و راحت را اینک گاه است
عیش و عشرت رانک هنگام است
هوش مصنوعی: اینک زمان آن است که در آرامش و راحتی به خوشی و لذت بپردازیم.
که خداوند اجل میر نظام
میهمان عضدالاسلام است
هوش مصنوعی: خداوند، زمان پایان زندگی میر نظام، که مهمان عضدالاسلام است، را مشخص کرده است.
وز پی خدمت میر اندر بزم
آسمان در شمر خدام است
هوش مصنوعی: در پی انجام خدمت، در میهمانی آسمان، تعدادی از خدمتکاران حضور دارند.
باد از خاک رهش گلبیز است
باده از شوق لبش گلفام است
هوش مصنوعی: باد، که از خاک او میوزد، عطر گلها را به همراه دارد و نوشیدنیاش از شوق لبانش، رنگی همانند گل دارد.
تاک چون شاهد زرین پوش است
جوی چون دلبر سیم اندام است
هوش مصنوعی: تا چه اندازه تاک، که به رنگ طلایی آراسته است، زیباست! و چقدر جوی، که شبیه معشوقی با اندامی نقرهای است، دلفریب و جذاب به نظر میآید.
سیب مانند کف برجیس است
نار همرنگ رخ بهرام است
هوش مصنوعی: سیب شبیه به کف زنجیر درخشان است و رنگ نارنجی آن به رنگ چهره بهرام میماند.
چون زمرد بدل سنگ درون
مغزها در شکم بادام است
هوش مصنوعی: برخی از افراد ممکن است ظاهری زیبا و ارزشمند داشته باشند، اما در واقع درونشان خالی و غیرقابل توجه باشد، مانند زمردی که در واقع فقط سنگی معمولی است و در درونش چیزی خاصی وجود ندارد. در واقع، زیور و زیبایی خارجی گاهی با محتوا و عمق درونی تناسب ندارد.
راست پنداری بادام دو مغز
دو بچه در شکم یکمام است
هوش مصنوعی: دو مغز بادام، مانند دو کودک در شکم یک مادر هستند.
بط درون شط با رخت سپید
همچو حاجی بگه احرام است
هوش مصنوعی: در دریا، قو با پوشش سفیدش مانند یک حاجی است که لباس احرام به تن دارد.
به اذان آید قمری بر سرو
همچنان مؤذن کاندر بام است
هوش مصنوعی: پرندهای به نام قمری بر درخت سرو نشسته و مانند مؤذنی که در بام میخواند، صدا میزند.
لوحش الله که از دست امیر
ابر را مخزن گوهر وام است
هوش مصنوعی: به طور کلی، این بیت به جایگاه و شخصیت کسی اشاره دارد که دارای ارزش و بزرگی است. او مانند لوحی است که خداوند آن را محفوظ نگه داشته و ابر، که نماد رحمت و برکت است، به عنوان منبعی برای ارایه و هدیه دادن جواهرات و گنجینهها به او شناخته میشود. این تحلیل میتواند نشاندهندهی احترام و تقدیری باشد که نسبت به این شخص وجود دارد.
بارک الله که میرم گه رزم
در یکی بیشه دو صد ضرغام است
هوش مصنوعی: خدا را شکر که من به میدان جنگ میروم و در میان جنگل، دو صد شیر وجود دارد.
داو را میرا الله الحمد
که بداندیش تو روزش شام است
هوش مصنوعی: خدا را شکر که دشمن تو نمیداند که روزهای او به پایان رسیده و به شب نزدیک میشود.
حرز اقبال ترا بر بازو
سکه بخت ترا بر نام است
هوش مصنوعی: شانس و خوشبختی تو بر دوش توست و نام تو بر سکهای از بخت حک شده است.
کلک تو طوطی شکرشکن است
رمح تو ماهی بحر آشام است
هوش مصنوعی: قلم تو مانند طوطی شیرینگوی است و تیری که در دست داری، همچون ماهی است که از دریا آب مینوشد.
آن یکی چون قلم بن مقله
آن یکی چون علم رهام است
هوش مصنوعی: یکی مثل قلمی است که خط خوش مینویسد و دیگری مانند علم و پرچم رهام است که به بلندی و شکوه اشاره دارد.
چشم تقدیرت بر فرمان است
گوش گردونت بر پیغام است
هوش مصنوعی: چشم تقدیر تو تحت فرمان سرنوشت است و گوش تو به پیامهای آسمانی گوش میدهد.
قهر تو خرمن جان را شرر است
مهر تو گردن دل را رام است
هوش مصنوعی: عصبانیت تو برای جانم مانند آتش سوزان است، اما محبت تو دل را آرام و متین میکند.
در معارک رخ تو عباس است
در شداید لب تو بسام است
هوش مصنوعی: زمانی که در نبردها و سختیها به چهره تو نگاه میکنم، به یاد شجاعت عباس میافتم و وقتی لب تو را میبینم، به یاد زیبایی بسام میافتم.
ماه تابانت در رخسار است
ابر آبانت در اکمام است
هوش مصنوعی: چهرهات مانند ماهی درخشان است و موهایت همچون ابرهای بارانزا در حال زیبا شدن هستند.
دشمنت زشت تر از ابلیس است
حاسدت خوارتر از بلعام است
هوش مصنوعی: دشمن تو به مراتب زشتتر از شیطان است و حسود تو در مقایسه با بلعام، به لطف و حرمتش، کاملاً پایینتر و سرافکندهتر است.
از لبت هر چه تراود مطبوع
گر همه لطف وگر دشنام است
هوش مصنوعی: هر چیزی که از لبت خارج میشود خوشایند است، چه محبت باشد و چه ناسزا.
هر سری کو ز کمندت بجهد
مبتلای ورم سرسام است
هوش مصنوعی: هر کسی که از چنگال تو بگریزد، گرفتار جنون و دیوانگی میشود.
تو از اسرار کسان باخبری
راست گویم ز حقت الهام است
هوش مصنوعی: تو از رازهای دیگران آگاه هستی و من به درستی میگویم که این الهام الهی است.
چون بجنبی تو بجنبد گردون
چون بیارامی خاک آرام است
هوش مصنوعی: هرگاه تو حرکت کنی، آسمان نیز به حرکت درمیآید و زمانی که تو آرامش داشته باشی، خاک و زمین نیز در آرامش خواهند بود.
بمرادآباد اینک سفرت
همچو شیری است که در آجام است
هوش مصنوعی: سفرت به مقصد مورد نظرت نزدیک شده و مانند شیری است که در دل جنگل به دنبال شکار میگردد.
میزبان تو امام بن امام
کرمش وافر وجودش عام است
هوش مصنوعی: میزبان تو، فرزند امام و نوه امام است و بزرگواری او برای همه گسترده است.
اسدالمله والدین آنکو
اسداللهش فرخ نام است
هوش مصنوعی: پدر و مادر او از نسل شیرانی هستند که نامش فرخ است و او به نام خداوند شیر خداوندی شناخته میشود.
لقبش خواجه امام است ولی
کنیتش نیز ابوالایتام است
هوش مصنوعی: او به عنوان خواجه امام شناخته میشود، اما نام خانوادگیاش ابوالایتام است.
رمزها را لب او کشاف است
رزقها را کف وی قسام است
هوش مصنوعی: رازها را او میداند و اطلاعاتی که نیاز داریم از او به ما میرسد.
گاه بخشش کف او قاموس است
وقت جنبش دل او طمطام است
هوش مصنوعی: گاهی وقتی او دستش را برای بخشش دراز میکند، دریایی از معرفت و علم بهنظر میآید، اما زمانی که دلش به حرکت درمیآید، غوغایی برپا میشود.
باز گسترد یکی خوان شگرف
که درازایش پانصد گام است
هوش مصنوعی: پرچم بزرگی را به اهتزاز درآوردند که طولش به پانصد قدم میرسد.
مرغ و ماهی را بر سفره وی
هر شبانروز صلای عام است
هوش مصنوعی: هر شب و روز در کنار سفرهاش مرغ و ماهی وجود دارد و این نشاندهندهی فراوانی و خوشگذرانیش است.
به طفیل میر این خواجه مگر
خلق را جمله پی اطعام است
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر وجود یک شخص بزرگ و محترم مانند میر باشد، دیگران به خاطر او و برکت وجودش به همدیگر کمک میکنند و از نعمتها بهرهمند میشوند. در واقع، موجب تلاش و محبت بین مردم میشود.
صحنها چیده که از غیرتشان
چهره شمس نهاری شام است
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که به دلیل حس غیرت و دلسوزی آنها، فضایی طراحی شده که چهره خورشید در شام، مانند زیبایی و نورانی باشند. آنها با تلاش و همت خود، زیبایی خاصی را به وجود آوردهاند.
لوتها پخته که با لذتشان
خورش دیگ معانی خام است
هوش مصنوعی: لذتهایی که تجربه شدهاند، شبیه به غذایی خوشمزهاند که در آن معانی تازه و ناشناخته هنوز وجود دارند.
تا که در گیتی تکرار و مرور
در شهور اندر و در اعوام است
هوش مصنوعی: در زندگی، زمان همیشه در حال تکرار و گذر است و ماهها و سالها به دورانهای مختلفی تقسیم میشوند.
میر را بینم در باغ مراد
تا ابد شاد و خوش و پدرام است
هوش مصنوعی: من در باغ آرزوها همیشه شادی و خوشحالی را میبینم که مانند مروارید درخشان و دلپذیر است.