گنجور

شمارهٔ ۱۰

ای شده در ره پی پذیره دارا
چند کند دل بدوری تو مدارا
این منم از نار فرقت تو سراپای
سوخته همچون وکیل صدر بخارا
لعل چو پیروزه کرده اشک چو مرجان
دیده عقیق یمان و رخ زر سارا
خونم در سینه شد طعام مناسب
اشکم در دیده شد شراب گوارا
بی تو نخواهد دلم جمال جمیلان
بی تو نبوسد لبم عذار عذارا
مغزم کاود سرود ترک غزلخوان
جانم کاهد جمال شوخ دل آرا
راندم از بزم خود عقیده عشرت
خواندم بر وی طلاق خلع و مبارا
مژه بخواری همی سنبد خاره
دیده بتاری همی شمارد تارا
چند بر این تن فلک پسندد خواری
مهلا مهلا نه من حدیدم و خارا
هیچکسم در تعب نسازد یاری
یارب ز این بیشتر ندارم یارا
جانم جانو سیار غم بستاند
گر ندهی دادم ای سلاله دارا
وه که مرا در حقت عقیده بود آنک
در حق عیسی شنیده ام ز نصارا
رشک برم بر مصاحبان تو چونانک
رشک ببردی هم بهاجر سارا
شاها بفراز قد و فتنه بیارام
ماها بفروز چهر و خانه بیارا
یا سوی یاران شتاب یا ز بنانت
مشکین فرما مشام باد صبا را
تو دل و جان و خرد ز صیدگه آری
شاهان دراج و اسفرود و حبارا
هر سو تازی سمند آیدت از پی
دلها اندر کمند همچو اسارا
تا نبود از شماره هیچ فزون تر
سال بقایت فزون بود ز شمارا
نوشند آن باده دشمنانت که گویند
نحن سکاری و ما هم بسکاری

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شده در ره پی پذیره دارا
چند کند دل بدوری تو مدارا
هوش مصنوعی: ای دارا، در راه رسیدن به تو، چند بار باید دل آرام بگیرد و تحمل کند تا بتواند دوری تو را تحمل کند؟
این منم از نار فرقت تو سراپای
سوخته همچون وکیل صدر بخارا
هوش مصنوعی: من در آتش جدایی تو سوخته‌ام و حالتی مانند وکیلی دارم که در صدر بخارا نشسته است.
لعل چو پیروزه کرده اشک چو مرجان
دیده عقیق یمان و رخ زر سارا
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت چهره یک زن اشاره دارد. آن را می‌توان این‌گونه توصیف کرد: لب‌هایش مانند سنگی قیمتی سرخ و اشک‌هایش مثل مرجان است. چشمانش به زیبایی عقیق یمانی می‌درخشد و چهره‌اش به طلا می‌ماند.
خونم در سینه شد طعام مناسب
اشکم در دیده شد شراب گوارا
هوش مصنوعی: دل من مملو از احساساتی عمیق است، به طوری که درد و غم من به خون تبدیل شده و در سینه‌ام کم‌کم به غذایی برای روح تبدیل می‌شود. اشک‌هایم نیز مانند شرابی گوارا در چشمانم ریخته می‌شوند، نشانی از احساسی عاطفی و غمگین که درونم لجوجانه جریان دارد.
بی تو نخواهد دلم جمال جمیلان
بی تو نبوسد لبم عذار عذارا
هوش مصنوعی: بدون تو، دل من زیبایی‌های زیبا را نخواهد خواست و لبانم هرگز رخسار زیبا را نخواهد بوسید.
مغزم کاود سرود ترک غزلخوان
جانم کاهد جمال شوخ دل آرا
هوش مصنوعی: مغزم درگیر افکار و احساسات است و با شعر عاشقانه و زیبایی که از دل پرشورم نشأت می‌گیرد، روح و جانم تحت تأثیر جمال و زیبایی زندگی قرار می‌گیرد.
راندم از بزم خود عقیده عشرت
خواندم بر وی طلاق خلع و مبارا
هوش مصنوعی: من از جمع دوستان خود جدا شدم و به عشق و شادی پشت کردم؛ به او اعلام کردم که از هم جدا می‌شویم و روابط‌مان را تمام می‌کنم.
مژه بخواری همی سنبد خاره
دیده بتاری همی شمارد تارا
هوش مصنوعی: مژه‌ها به خواب می‌روند و در غبار دیده، ستاره‌ها را می‌شمارند.
چند بر این تن فلک پسندد خواری
مهلا مهلا نه من حدیدم و خارا
هوش مصنوعی: چند بار باید این بدن را که فلک (آسمان) به آن اهمیت می‌دهد به ذلت بکشانیم؟ آهسته و آرام! من نه مانند آهن و نه مانند سنگ هستم که سخت و بی‌احساس باشد.
هیچکسم در تعب نسازد یاری
یارب ز این بیشتر ندارم یارا
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به اندازه‌ی تو در دلم آرامش نمی‌آورد، ای یار. من بیشتر از این، از زندگی انتظار ندارم.
جانم جانو سیار غم بستاند
گر ندهی دادم ای سلاله دارا
هوش مصنوعی: جانم به شدت در غم غرق است و اگر تو به من کمک نکنی، ممکن است جانم به خطر بیفتد، ای بهترین و با ارزش‌ترین عزیزم.
وه که مرا در حقت عقیده بود آنک
در حق عیسی شنیده ام ز نصارا
هوش مصنوعی: من به حقایق عمیقی درباره‌ات معتقدم، همانطور که در مورد عیسی از مسیحیان شنیده‌ام.
رشک برم بر مصاحبان تو چونانک
رشک ببردی هم بهاجر سارا
هوش مصنوعی: من به دوستان تو حسودیم می‌شود، مثل اینکه تو به رقیبانی که با سارا بودند حسادت کردی.
شاها بفراز قد و فتنه بیارام
ماها بفروز چهر و خانه بیارا
هوش مصنوعی: ای شاه، قامت بلندت را به نمایش بگذار و به ما آرامش ببخش؛ ای ماه، چهره‌ات را درخشان کن و خانه‌ات را زینت بده.
یا سوی یاران شتاب یا ز بنانت
مشکین فرما مشام باد صبا را
هوش مصنوعی: یا به سوی دوستانت برو یا بگذار عطر خوشی از موهایت به نسیم صبح برسد.
تو دل و جان و خرد ز صیدگه آری
شاهان دراج و اسفرود و حبارا
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی به قدرت و حکمت الهی اشاره دارد که دل و جان انسان‌ها را از هرگونه دشواری و گرفتاری نجات می‌دهد. در واقع، این مفهوم به این اشاره دارد که خداوند با قدرت، انسان‌ها را از موقعیت‌های سخت و ناامیدکننده رهایی می‌بخشد.
هر سو تازی سمند آیدت از پی
دلها اندر کمند همچو اسارا
هوش مصنوعی: در هر طرف، اسب تند و شتابانی به سوی دل‌ها می‌آید و آن‌ها را به چنگ می‌آورد، مانند صیادانی که پرنده‌ها را به دام می‌اندازند.
تا نبود از شماره هیچ فزون تر
سال بقایت فزون بود ز شمارا
هوش مصنوعی: تا زمانی که سال‌های عمرت بیشتر از شمار کسی دیگر نیست، وجود تو از آنها بیشتر و با ارزش‌تر است.
نوشند آن باده دشمنانت که گویند
نحن سکاری و ما هم بسکاری
هوش مصنوعی: بگذار آن کسانی که دشمن تو هستند از آن نوشیدنی گوارا بهره‌مند شوند، زیرا آنها می‌گویند که ما در حالت intoxication هستیم و خودمان نیز به این حالت افتخار می‌کنیم.