شمارهٔ ۲۹
 هژیر و نَغز و خوش ای بادِ نوبهار بِوَز 
 که دیرگاه به راهِ تو مانده چشمِ دخترِ رَز 
 پرندِ سبز به گلبن بپوش تا ما نیز 
 ز یادگار خزان برکنیم جامهٔ خز 
 بیا که رایت کیخسرو بهار رسید 
 گذشت نوبت افراسیاب و گرسیوز 
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 هژیر و نَغز و خوش ای بادِ نوبهار بِوَز 
 که دیرگاه به راهِ تو مانده چشمِ دخترِ رَز 
هوش مصنوعی: ای باد بهاری، با طراوت و دلپذیر، بوز که مدت طولانی است که دخترِ رز منتظر توست و دلش به راه تو دوخته شده است.
 پرندِ سبز به گلبن بپوش تا ما نیز 
 ز یادگار خزان برکنیم جامهٔ خز 
هوش مصنوعی: پرندهٔ سبز به باغ گل برو تا ما نیز از یادگاریهای پاییز، لباس خز را کنار بگذاریم.
 بیا که رایت کیخسرو بهار رسید 
 گذشت نوبت افراسیاب و گرسیوز 
هوش مصنوعی: بیا که زمان شکوفایی و رونق فرا رسیده است و عصر حاکمیت ظالمان به پایان رسیده، اکنون نوبت خوبی و عدالت فرارسیده است.

 ادیب الممالک
ادیب الممالک