گنجور

شمارهٔ ۳۰

تا ساقی میخوارگان در جام صهبا ریخته
خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
در سینه سیم سپید آکنده زر جعفری
در دیده الماس تر یاقوت حمرا ریخته
این باده را ترکی عجب در ماه شعبان و رجب
افشرده از حلق عنب در خم ترسا ریخته
آید حبابش در نظر مانند مروارید تر
بر سطحی از لعل و گهر بهر تماشا ریخته
نی همچو ماری جان‌گزا گشته به افسون آشنا
نافش دریده چند جا دندانش یک جا ریخته

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا ساقی میخوارگان در جام صهبا ریخته
خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر به حالتی اشاره دارد که ساقی (سرویس‌دهنده شراب) در جامی که از شراب صهبا (نوعی شراب خوش‌طعم و خوش‌رنگ) پر شده، احساساتی مانند اندوه و دل‌تنگی را می‌ریزد. همچنین، اشاره به چشمه‌ای از شراب (مینا) دارد که گویی نماد زیبایی و جذابیت است و از آن نیز احساسات و اندوهی نمایان می‌شود. به طور کلی، این تصویر به زیبایی و غم‌انگیزی زندگی و عشق اشاره دارد.
در سینه سیم سپید آکنده زر جعفری
در دیده الماس تر یاقوت حمرا ریخته
هوش مصنوعی: در دلش نقره‌ای پنهان است و زرهای زردی به چشمش مثل الماس می‌درخشد و قرمزی یاقوت در آن وجود دارد.
این باده را ترکی عجب در ماه شعبان و رجب
افشرده از حلق عنب در خم ترسا ریخته
هوش مصنوعی: این شراب خاصی که در ماه‌های شعبان و رجب درست شده، از دانه‌های انگور گرفته شده و در ظرفی قرار داده شده است.
آید حبابش در نظر مانند مروارید تر
بر سطحی از لعل و گهر بهر تماشا ریخته
هوش مصنوعی: حبابی که بر روی آب ظاهر می‌شود، مانند مرواریدی درخشان به نظر می‌رسد که بر روی سطحی از سنگ‌های قیمتی و مرواریدهای با ارزش برای دیدن قرار گرفته است.
نی همچو ماری جان‌گزا گشته به افسون آشنا
نافش دریده چند جا دندانش یک جا ریخته
هوش مصنوعی: چنان‌که مار گزنده‌ای که به طمع جادو و فریب، نازک‌دلی را به خطر انداخته و به چندین نقطه آسیب رسانده است، در واقع خود را به خاطر زخم‌هایش در مسیر ناامیدی و شکست قرار داده است. دندان‌هایش همه در یک جا جمع نشده‌اند و او به خاطر این مشکلات، بهبود پیدا نکرده و همچنان در رنج و درد باقی مانده است.