گنجور

شمارهٔ ۲ - در هجو استاد محمد دلاک

استاد محمد آنکه دلاک بود
همچون دم تیغ خویش ناپاک بود
مقراض اجل تسمه عمرش ببرد
وزنشتر من زخم دلش چاک بود
باید نگریست تیغ همچون نیشش
تا اجر دهم ز طبع خیراندیشش
گر کند شود کند نهم بر پایش
ور تیز بود تیز دهم بر ریشش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

استاد محمد آنکه دلاک بود
همچون دم تیغ خویش ناپاک بود
هوش مصنوعی: استاد محمد که دلاک بود، به مانند لبه‌ی تیز شمشیر خود، ناپاکی داشت.
مقراض اجل تسمه عمرش ببرد
وزنشتر من زخم دلش چاک بود
هوش مصنوعی: عمر انسان به پایان می‌رسد و شتی به نام مرگ، آن را قطع می‌کند، اما زخم‌های دل و احساسات درونیش تا آخر عمر با او خواهد ماند.
باید نگریست تیغ همچون نیشش
تا اجر دهم ز طبع خیراندیشش
هوش مصنوعی: باید دقت کرد که تیغ، مانند نیش یک حیوان، می‌تواند خطرناک باشد، بنابراین باید بر اساس نیت خوب و خیرخواهانۀ آن عمل کرد.
گر کند شود کند نهم بر پایش
ور تیز بود تیز دهم بر ریشش
هوش مصنوعی: اگر او کند و sluggish شود، من او را برپا می‌دارم، و اگر تند و سریع باشد، باید بر ریشش زده و او را متوقف کنم.