گنجور

رباعی شمارهٔ ۵۲

تیری ز کمانخانهٔ ابروی تو جَست
دل پرتوِ وصل را خیالی بَربست
خوش‌خوش ز دلم گذشت و می‌گفت به ناز
«ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست»

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تیری ز کمانخانهٔ ابروی تو جَست
دل پرتوِ وصل را خیالی بَربست
هوش مصنوعی: تیر زیبایی چشم‌های تو به دل من اصابت کرد و آرزوی وصالت را در ذهنم زنده کرد.
خوش‌خوش ز دلم گذشت و می‌گفت به ناز
«ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست»
هوش مصنوعی: در یک روز خوش و شاد، عاشقانه‌ای را تجربه کردم که به زیبایی و ناز صحبت می‌کرد و می‌گفت ما هرگز در کنار کسی چون تو نخواهیم نشست.

خوانش ها

رباعی شمارهٔ ۵۲ به خوانش مجید آخته

حاشیه ها

1392/02/23 15:04

تیری ز کمانخانه ی ابروی تو جست
دل پرتوی وصل را خیالی بربست
خوش خوش ز دلم گذشت و می گفت به ناز
ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست

1394/11/24 23:01
کمال

جمع آن : 10899

1397/10/05 11:01
روفیا

می توان هم تصور کرد معشوق بناز می گفت ما پهلوی چون تویی نخواهیم نشست
هم تیر چنان می گفت،نشستن تیر عشق بر پهلوی آدم هم لیاقت می خواهد.

1397/10/05 17:01
ناصر

به نظر میرسد بیت اول با بیت دوم همخوانی ندارد.
در بیت اول مخاطب معشوق است ولی در بیت دوم ؟
اگر من جای شاعر بودم می گفتم :
تیری ز کمانخانه ی ابروش بجست
تا با بقیه ابیات همخوانی داشته باشد