رباعی شمارهٔ ۴۶
از کفرِ سر زلفِ وی ایمان میریخت
وز نوشِ لبش چشمهٔ حیوان میریخت
چون کبک خرامنده به صد رعنایی
میرفت و ز خاکِ قدمش جان میریخت
رباعی شمارهٔ ۴۵: میرفتم و خونِ دل به راهم میریخترباعی شمارهٔ ۴۷: از نخلِ تَرَش بار چو باران میریخت
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از کفرِ سر زلفِ وی ایمان میریخت
وز نوشِ لبش چشمهٔ حیوان میریخت
هوش مصنوعی: موهای او به اندازهای زیبا و جذاب است که ایمان و اعتقادات را تحت تاثیر قرار میدهد و از لبانش به قدری شیرینی و جذابیت وجود دارد که به نظر میرسد زندگی و نشاط را به جریان میاندازد.
چون کبک خرامنده به صد رعنایی
میرفت و ز خاکِ قدمش جان میریخت
هوش مصنوعی: او مانند کبکی با زیبایی و شکوه خاصی به جلو میرفت و از اثر قدمهایش، جان ناسوتی به زمین میریخت.
حاشیه ها
1394/10/18 22:01
کمال
جمع آن : 9001