گنجور

رباعی شمارهٔ ۴۴

عشق آمد و خاکِ محنتم بر سر ریخت
زان برقِ بلا به خرمنم اخگر ریخت
خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان
کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق آمد و خاکِ محنتم بر سر ریخت
زان برقِ بلا به خرمنم اخگر ریخت
هوش مصنوعی: عشق به سراغم آمد و مشکلات و غم‌های زندگی را بر دوش من گذاشت. به خاطر آن دلهره و بلا، زندگی‌ام مانند کوره‌ای شعله‌ور شده است.
خون در دل و ریشهٔ تنم سوخت چنان
کز دیده به جای اشک خاکستر ریخت
هوش مصنوعی: دل و بدنم بر اثر رنج و غم به شدت آسیب دیده‌اند، به گونه‌ای که به جای اشک از چشمانم خاکستر ریخته می‌شود.

حاشیه ها

1394/10/16 18:01
کمال

جمع آن : 12892