گنجور

رباعی شمارهٔ ۴۳

شیرین‌دهنی که از لبش جان می‌ریخت
کفرش ز سرِ زلفِ پریشان می‌ریخت
گر شیخ به کفرِ زلفِ او ره می‌برد
خاکِ رهِ او بر سرِ ایمان می‌ریخت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شیرین‌دهنی که از لبش جان می‌ریخت
کفرش ز سرِ زلفِ پریشان می‌ریخت
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذبه‌ای از یک شخص می‌پردازد که لب‌های شیرین و جذابی دارد. وقتی از آن لب‌ها صحبت می‌شود، گویی زندگی و جان از آن‌ها جاری است. همچنین، زلف‌های پریشان او به نوعی نشانه‌ای از افراط و کفر به خوبی‌ها تلقی می‌شود، که به جذابیت او افزوده است. در کل، این تصویر به تلخی و شیرینی جذابیت و زیبایی فرد اشاره دارد.
گر شیخ به کفرِ زلفِ او ره می‌برد
خاکِ رهِ او بر سرِ ایمان می‌ریخت
هوش مصنوعی: اگر عالم دین به خاطر زیبایی و دلفریبی او دچار شک و تردید شود، خاکِ مسیر او بر سر ایمان و اعتقادش می‌ریزد.