گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۳۳

عاشق نتواند که دمی بی غم زیست
بی یار و دیار اگر بود خود غم نیست
خوش آنکه به یک کرشمه جان کرد نثار
هجران و وصال را ندانست که چیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشق نتواند که دمی بی غم زیست
بی یار و دیار اگر بود خود غم نیست
هوش مصنوعی: عاشق نمی‌تواند لحظه‌ای بدون غم زندگی کند؛ اگر هم خودش غمی ندارد، نبود یار و زادگاه او، به خودی خود غمی بزرگ است.
خوش آنکه به یک کرشمه جان کرد نثار
هجران و وصال را ندانست که چیست
هوش مصنوعی: خوشا به حال کسی که با یک اشاره جانش را فدای عشق کند و نخواهد بداند که جدایی و وصال چه معنی دارند.

حاشیه ها

1395/01/14 23:04
کمال

ج.آ: 9678