گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۳۰

پرسید ز من کسی که معشوق تو کیست
گفتم که فلان کسست مقصود تو چیست
بنشست و به های‌های بر من بگریست
کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1389/07/19 09:10
شاعرمعاصر

دیده فروبستم ازدل وگفتم ای جان تهی شو
این دائره که سیه کردی ازمن بیگانه دورشو
مترسک نمودی به ظاهر قالب جانم راودرآن
ازدل بی خبری کن وفارغ ازاخرت خون شو
مرغکی باش ازپرندگان تا که پرخود پیدا کنی
پرواز به صفا کنی وازاهل روزگاردورشو
یکدم بگریز ازخانه هستی که درهوای مستی
ناگزیر به هوس فکنی جان پستی زخود دور شو
دانه امید کس نکاشت بی سبب دراین مزرعه
که درباغ ارزو بی خدا فتنه شد ز بد دور شو
درد عشاق کمال است کی گریزیست ازاین کمال
آدم به دل نصیحت کن وازشیطان نفس دورشو

1392/09/07 16:12
منصور . ش

پرسید ز من کسی که : معشوق تو کیست ؟
گفتم که : فلان کس است مقصود تو چیست ؟
بنشست و به های‌های بر من بگریست
کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست !؟

1394/04/19 00:07
مصطفی

کز دست چنان کسی تو چون خواهی زیست چه معنیی داره ؟

1403/06/04 14:09
حامد بابایی

چون اینجا یعنی چگونه و چطور هس. علامت سوال هم بنظر باید آخر مصرع باشه

1394/04/19 01:07
mehr

آقا مصطفی
میخواهد بگوید این معشوقی که تو نام میبری قبلاً پدر مرا در آورده ، تو چطور با او سر میکنی

1395/01/11 22:04
کمال

ج.آ : 8264