گنجور

رباعی شمارهٔ ۱۱

گر بر درِ دیر می‌نشانی ما را
گر در رهِ کعبه می‌دوانی ما را
این‌ها همگی لازمهٔ‌هستی ماست
خوش آن که ز خویش وارهانی ما را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر بر درِ دیر می‌نشانی ما را
گر در رهِ کعبه می‌دوانی ما را
هوش مصنوعی: اگر ما را در آستانه‌ی میخانه بنشانی، یا اینکه در مسیر کعبه به دنبال خود بکشانی،
این‌ها همگی لازمهٔ‌هستی ماست
خوش آن که ز خویش وارهانی ما را
هوش مصنوعی: این‌ها همه اجزای ضروری وجود ما هستند، اما خوب است که از خودخواهی رها شوی و خود را از این قید آزاد کنی.

حاشیه ها

کعبه ی دل
گِرد ِ گِل ِ کعبه ات مرامم شب و روز
گِرد ِ دل و کعبه ام دَوانم شب و روز
تو ساکن و ما رها ز هر بند ِ دلیم
فارغ ز گِلیم و این پیامم شب و روز

1394/09/15 00:12
کمال

جمع آن: 14850

1403/02/08 18:05
خسرو ترقی

واقعا رباعی پر مغزیست 

استاد میفرماید اینکه ما در این راه ها میرویم ودر مسجد و دیر میگردیم لازمه هستی ماست و چیز کوچکی است بهتر از این حال اینست که ما از خود و هستی خود رها شویم... 

بعبارتی از دنیای افتراق ها به دنیای اتصال برسیم

1403/02/16 23:05
Habib

تا دیده نباشد که این شعر را بخواند، کلماتش حائز هیچ ارزشی نیستند: تا آدمی از خویش رها نشده و دل ادراک نکند، نشانه‌ها ارزشی ندارند؛ گرچه عمری متولی کعبه باشیم و چشم جز دیر و حرم نبیند