تکه ۵۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
من قبلا این شعر رو بدون ذکر نام شاعر خونده بودم اما از لحاظ سبک و زبان بعید می دونم که از ابوسعید باشه.بیشتر به اشعار سنتی گراهای معاصر می خوره.
با درود بر روان ابوسعید درست می فرمایید شماری باور دارند که بیشترسرودهای زیر نام ابوسعید ریومند و مشکوک هستند
خیلی از سبک کهن و مخصوصا ابوسعید دور است
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
من در جایه دیگری یا خوابیست یا بادیست یا افسانه ای خوندم که بشاید صحیح تر باشد
در سریال پهلوانان نمی میرند، مرشد این ابیات رو اینطور خوند:
حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای؟
گفت: یا آب است ، یا خاک است یا پروانه ای!
گفتمش احوال عمرم را بگو،این عمر چیست؟
گفت یابرق است، یا باد است، یا افسانه ای!
گفتمش اینها که میبینی، چرا دل بسته اند؟
گفت یا خوابند، یا مستند، یا دیوانه ای!
گفتمش احوال جانم را پس از مردن ، بگو؟
گفت یا باغ است، یا نار است، یا ویرانه ای !
درود. احتمالا این شعر دلنشین منسوب به شیخ ابوسعید است. چرا که اکثر اشعار وی بر وزن و مطلب دیگریست
عذر میخوام من مفهوم این شعر رو نمیفهمم اگه میشه راهنمایی کنید.
با سلام خدمت عرفان عزیز وسایر گنجوریهای عزیز .عرفان جان نه تنها تو نمیفهمی منم نمیفهمم حتی فکر کنم خود شاعر هم نمیفهمه .چون همش میگه یا اینه یا اونه
سلام دوستان. به عقیده من این که همش می گه یا اینه یا اونه می تونه در خودش مفهومی هم داشته باشه
می پرسه عمر چیه جواب می ده "گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای". یعنی در هر سه صورت بنیاد محکمی نداره.
اما می پرسه حال عالم چیه جواب می ده "گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای". در اصل به نظر بنده توی سه بیت اول همون منظورش گزینه سوم هست. یعنی حال عالم پروانه هست. جویای طلب دیوانه است. و حال عمر افسانه است.
در بیت چهارم هم به لرزان بودن زندگی اشاره داره. این که زندگی در حال تبخیره و هر چیزی که داخل در زندگیه همراهش تبخیر می شه. بنابراین کوشش به ساختن (یا شناختن) چیزی درون زندگی بیهوده است. و هیچ عاقلی کار بیهوده نمی کنه.
بیت یکی مونده به آخر هم به نظر به ناتوانی کامل آدم در برابر چرخ اشاره داره.
یا وهمیست
یا خوابیست
یا افسانه ای
درستش اینه☝️
این شعر از شدت شعر عشق و درد شاعر است
حتی میتواند از درد و و عشق زیاد باشد چون روح بیتابی میکند لطفا ایراد خرده نگیرید،اینها واصل هستند.اشتیاقی هست ک کار ب بد و بیراه میکشد در عرفان هست.
در مورد اینکه شعر متعلق به کیست نظری ندارم ولی در مورد معنی شعر نظرم اینه که شاعر هم مانند بسیاری از دیگر شاعران خواسته عقیده اش در مورد بی حساب و کتاب بودن این جهان بیان کنه و شاه بیت اش همان بیت هفتم است و مخصوصاً مصراع دوم از بیت هفتم که می گوید : آ دمی را سنگ و شیشه چرخ چون دیوانهای
بیت ششم:
فیلسوفی گفت: اندر جانب هندوستان
حکمتی دیدم نوشته بر در بت خانهای
علم فلسفه و حکمت دو علم مستقل از هم هستند و به جز دانشمندان مسلمان و نیز دانشمندان دو سه قرن اخیر ، همیشه بین این دو گروه افتراق و اختلاف در حد نزاع وجود داشته است.
داستان معروف گالیله را حتما شنیده اید.
گالیله حکیم بود و به دست کلیسائیان که به فلسفه پایبند بودند به اعدام محکوم شد.
به نظرم وجود سه کلمه فیلسوف، حکمت و بتخانه در این بیت به صورت معنی داری به کار نرفته اند. و این نشان می دهد که شاعر با تعریف علمهای فلسفه و حکمت آشنا نبوده است.
مثل این است که بگوییم:
شیمی دانی گفت که بر سر در یک بیمارستان دیدم که یک فرمول کیمیا برای تبدیل مس به طلا نوشته شده بود. (شیمیدانها اصلا کیمیاگران را قبول ندارند چه برسد به این که بخواهند نظراتشان را منتشر کنند!)
این موضوع احتمال اینکه به قول رضا سامی عزیز، شاعر این ابیات از سنتی گراهای معاصر باشد را تقویت میکند.
من هم نتوانستم با نسبت دادن این ابیات به ابو سعید کنار بیایم.