گنجور

شمارهٔ ۶

به دشمنش نظر است به دوستان کین است
کسی نیافت که او را چه رسم و آیین است
کند ز خشت لحد بالش و نمی داند
اسیر او که سرش در کدام بالین است
به احتیاط کنم گریه زآن که خانه چشم
به طفل های سرشکم همیشه رنگین است
غزال چشم تو ای چشم بد زرویت دور
به زیر ابرو پرچین غزاله پر چین است

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به دشمنش نظر است به دوستان کین است
کسی نیافت که او را چه رسم و آیین است
هوش مصنوعی: او به دشمنش توجه دارد و به دوستانش کینه می‌ورزد. هیچ‌کس نتوانسته است بفهمد که او چه طرز فکر و رفتاری دارد.
کند ز خشت لحد بالش و نمی داند
اسیر او که سرش در کدام بالین است
هوش مصنوعی: کسی که در خاک می‌خوابد، بر روی تلی از خشت و گلی است و نمی‌داند که در کدام مکان به آرامش رسیده است. او اسیر زندگی است و نمی‌داند که سرش در کجا قرار دارد.
به احتیاط کنم گریه زآن که خانه چشم
به طفل های سرشکم همیشه رنگین است
هوش مصنوعی: من باید احتیاط کنم که گریه نکنم، زیرا چشمانم همیشه به خاطر بچه‌هایی که در آنها نقاشی‌های رنگین و شاداب دارند، پر از اشک است.
غزال چشم تو ای چشم بد زرویت دور
به زیر ابرو پرچین غزاله پر چین است
هوش مصنوعی: چشمان تو مانند غزالی زیباست و مژه‌های پرچین و نرم تو، دلفریبی خاصی به آن بخشیده است. زیبایی چشمانت چنان است که هیچ چیز نمی‌تواند آن را تحت تاثیر قرار دهد.