گنجور

شمارهٔ ۴۵

تو نخل حسنی و جز ناز و فتنه بار تو نیست
کدام فتنه که در چشم پرخمار تو نیست
گرم به تیغ جفا میکشی نمی رنجم
تو مست حسنی و اینها به اختیار تو نیست

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو نخل حسنی و جز ناز و فتنه بار تو نیست
کدام فتنه که در چشم پرخمار تو نیست
هوش مصنوعی: تو مانند درخت خرما زیبایی و جز زیبایی و ناز و فریبایی چیزی در تو نیست. اما بگو کدام ناز و فریبی وجود دارد که در نگاه پرجذبه و مست تو نیست؟
گرم به تیغ جفا میکشی نمی رنجم
تو مست حسنی و اینها به اختیار تو نیست
هوش مصنوعی: اگر با قساوت و سختی با من رفتار کنی، من ناراحت نمی‌شوم؛ تو در حالتی قرار داری که تحت تاثیر زیبایی و جذابیت خود هستی و این وضعیت به اراده تو بستگی ندارد.