گنجور

شمارهٔ ۳۷

تا به کی پنهان زما ای آب حیوان زیستن
گرچه رسم آب حیوان است پنهان زیستن
اتحادی هست با معشوق عاشق را به بین
از زلیخا عشق و از یوسف بزندان زیستن
بی تو رفتم در گلستان غنچه از من کسب کرد
در گلستان بودن و سر در گریبان زیستن
سوزم از غیرت که با جان ها غمت آمیخته
ورنه مردم از چه نتوانند بی جان زیستن

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به کی پنهان زما ای آب حیوان زیستن
گرچه رسم آب حیوان است پنهان زیستن
هوش مصنوعی: تا کی باید پنهان بمانی ای آب حیات؟ زندگی با اینکه خاصیت آب حیات است، چرا باید به صورت پنهان جریان داشته باشد؟
اتحادی هست با معشوق عاشق را به بین
از زلیخا عشق و از یوسف بزندان زیستن
هوش مصنوعی: در اینجا به ارتباطی عمیق و خاص میان عاشق و معشوق اشاره شده است. مانند داستان زلیخا و یوسف، که عشق در آنها به شکل جذاب و ماندگاری تجلی یافته است. این ارتباط باعث شده که عاشق با وجود دوری از معشوق اپنے را در دنیای دیگری تجربه کند.
بی تو رفتم در گلستان غنچه از من کسب کرد
در گلستان بودن و سر در گریبان زیستن
هوش مصنوعی: بدون تو وارد گلستان شدم، و غنچه‌ای از من آموخت چگونه در گلستان زندگی کند، در حالی که من در اندوه و غم هستم.
سوزم از غیرت که با جان ها غمت آمیخته
ورنه مردم از چه نتوانند بی جان زیستن
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و غیرت خود در آتش می‌سوزم، زیرا غم تو با جانم عجین شده است. اگرنه، هیچ کس نمی‌تواند بدون جانش زندگی کند.