گنجور

شمارهٔ ۳۵

نگذرد روزی که از اشک جهان پیمای من
نگذرد صد نیزه بالا آب از بالای من
چرخ چون خواهد به زنجیر غمم سازد اسیر
حلقه زنجیر سازد اول از بالای من
بهر آسایش شبی نگذاشت پهلو بر زمین
آسمان از بس که سرگرم است در ایذای من

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نگذرد روزی که از اشک جهان پیمای من
نگذرد صد نیزه بالا آب از بالای من
هوش مصنوعی: در یک روز خاص، اشک‌هایی که از دل من می‌ریزد، مثل سیلابی بزرگ به جریان خواهد افتاد و حتی پرچم‌های تیرهایی که برفراز من قرار دارند، هرگز از ابرهای آسمان عبور نخواهند کرد.
چرخ چون خواهد به زنجیر غمم سازد اسیر
حلقه زنجیر سازد اول از بالای من
هوش مصنوعی: زمانی که چرخ روزگار بخواهد، می‌تواند آدمی را گرفتار غم و اندوه کرده و او را در زنجیری اسیر کند. این زنجیر ابتدا از بلندی‌ها و خوشی‌ها به سراغ من می‌آید و سپس باعث به بند کشیدن من می‌شود.
بهر آسایش شبی نگذاشت پهلو بر زمین
آسمان از بس که سرگرم است در ایذای من
هوش مصنوعی: برای آرامش و آسایش، حتی یک شب هم نتوانستم کنار زمین بخوابم، به‌خاطر اینکه آسمان به شدت در آزار و آذیت من مشغول است.