گنجور

شمارهٔ ۲۱

مرا دلی ست که هرگز ندیدم او را شاد
دلی سیاه تر از بخت اهل استعداد
به خاک تیره هنرها نشانده اند مرا
مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد
ازین چه سود که قدم کلید وار خمید
که بخت هرگز در روی من دری نگشاد

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مرا دلی ست که هرگز ندیدم او را شاد
دلی سیاه تر از بخت اهل استعداد
هوش مصنوعی: من دلی دارم که هرگز خوشحالی‌اش را ندیده‌ام؛ دلی که از بدشانسی و ناکامی، سیاه‌تر و غمگین‌تر از حال و روز افرادی است که در استعداد کمبود دارند.
به خاک تیره هنرها نشانده اند مرا
مرا ز دست هنرهای خویشتن فریاد
هوش مصنوعی: به من اجازه نداده‌اند که استعدادها و هنرهایم را نشان دهم و اکنون از این وضعیت به شدت ناراحتم و فریاد می‌زنم.
ازین چه سود که قدم کلید وار خمید
که بخت هرگز در روی من دری نگشاد
هوش مصنوعی: چه فایده دارد که من به زحمت و تلاش بیفتم، چون سرنوشت هرگز برای من راهی را باز نکرده است؟