گنجور

شمارهٔ ۲

به گریه چشم تهی کی کند دل ما را
تهی به گریه نکردست ابر دریا را
زبان گریه نمی دانم، این قدر دانم
که قطره قطره تهی کرده ام دو دریا را
فراق روی عزیزان مرا به جان آورد
فراق صعب بود خاصه ناشکیبا را

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به گریه چشم تهی کی کند دل ما را
تهی به گریه نکردست ابر دریا را
هوش مصنوعی: دل ما چطور می‌تواند خالی شود در حالی که چشم‌های ما به خاطر گریه چیزی ندارند؟ مثل ابرهایی که برای بارش باران، دریا را نمی‌گریند.
زبان گریه نمی دانم، این قدر دانم
که قطره قطره تهی کرده ام دو دریا را
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه باید گریه کنم، اما می‌دانم که با هر اشک، دو دریا را خالی کرده‌ام.
فراق روی عزیزان مرا به جان آورد
فراق صعب بود خاصه ناشکیبا را
هوش مصنوعی: دل تنگی و دوری از عزیزان به شدت جان مرا آزار می‌دهد و این دوری برای آنهایی که صبر و تحمل کمتری دارند، بسیار سخت‌تر است.