گنجور

شمارهٔ ۱۵

به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد
مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد
رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه
چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد
مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید
مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد
به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا
تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین ز تب نالد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به رنج از ناله ای کردم کسی که بی سبب نالد
مکن منع دلم از ناله کین بلبل عجب نالد
هوش مصنوعی: به خاطر درد و رنجی که دارم، صدایی از خود بلند می‌کنم؛ کسی را که بی‌دلیل ناله می‌کند، از ناله کردن بازندار. دلم نمی‌خواهد که بلبل زیبا به طور عجیب و غریب ناله کند.
رخش چون بینم از زلف سیاهش می کنم شکوه
چو بیماری که در روز از درازی های شب نالد
هوش مصنوعی: وقتی که چهره‌اش را می‌بینم، موهای سیاهش را به خاطر می‌آورم و از این زیبایی شکایت می‌کنم، مانند کسی که به خاطر طولانی بودن شب، در روز احساس درد و ناله می‌کند.
مگر ابرست چشم من که وقت خرّمی گرید
مگر چنگ است چشم من که هنگام طرب نالد
هوش مصنوعی: چشم من شاید مانند ابری باشد که در زمان خوشحالی می‌بارد و یا مانند سازی است که در هنگام شادی ناله می‌کند.
به هجرم می کند تهدید و دل در تاب از استغنا
تبم از مرگ بگرفتست و این مسکین ز تب نالد
هوش مصنوعی: او به خاطر جدایی‌اش مرا تهدید می‌کند و دل من به خاطر بی‌اعتنایی‌اش در حال تپش است. من از نظر عاطفی حال خوبی ندارم و این آدم ناتوان از شدت درد، زاری می‌کند.