گنجور

شمارهٔ ۲۸

کارم چنان نبسته که روز وصال یار
باور کنم که دیده بر او باز کرده‌ام
شاید خبر شود ز گرفتاری منش
عالم تمام محرم این راز کرده‌ام
خواب آورد فسانه و من خواب برده‌ام
هرکه فسانه ز غمش آغاز کرده‌ام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کارم چنان نبسته که روز وصال یار
باور کنم که دیده بر او باز کرده‌ام
هوش مصنوعی: من آن‌قدر گرفتارم که نمی‌توانم روزی که به وصال معشوق برسم را باور کنم، گویی که تازه چشمم را به روی او باز کرده‌ام.
شاید خبر شود ز گرفتاری منش
عالم تمام محرم این راز کرده‌ام
هوش مصنوعی: شاید خبر از مشکلات من به دیگران برسد، اما من این راز را تنها برای خودم نگه داشته‌ام.
خواب آورد فسانه و من خواب برده‌ام
هرکه فسانه ز غمش آغاز کرده‌ام
هوش مصنوعی: قصه‌ای مرا به خواب آورده و من نیز در خواب این قصه غرق شده‌ام. هر کسی که این داستان را از غصه‌اش آغاز کرده، در حقیقت خواب مرا درآورده است.