گنجور

شمارهٔ ۱۸

نشود شاد دل از وعده وصل تو مگر
داند این را که به این وعده وفا نتوان کرد
ترک آرایش آن طرّه مکن کاندر وی
جز دل من گرهی هست که وا نتوان کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نشود شاد دل از وعده وصل تو مگر
داند این را که به این وعده وفا نتوان کرد
هوش مصنوعی: دل شاد نمی‌شود از قول دیدار تو، مگر اینکه کسی بداند که به این وعده هیچ‌گاه نمی‌توان وفا کرد.
ترک آرایش آن طرّه مکن کاندر وی
جز دل من گرهی هست که وا نتوان کرد
هوش مصنوعی: موهای آرایش نشده‌ات را دست نزن، زیرا در این موها تنها دل من گره خورده است و هیچ‌کس نمی‌تواند آن را باز کند.