گنجور

شمارهٔ ۱۱

حسبتالله به سست ای میر با من دوستی
چند گرمی های بی موقع دلم را خون کند
تیغ گویند آلت قطع است و بخشیدی به من
دین نشد کز قطع پیوند توام ممنون کند
لیک جرم او چه باشد با چنین کندی که اوست
خود بیا انصاف ده قطع محبت چون کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قطعه
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حسبتالله به سست ای میر با من دوستی
چند گرمی های بی موقع دلم را خون کند
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که خداحافظی با تو، مثل دمی بی‌موقع و تلخ، دل مرا می‌شکند و از دوستی‌ات ناراحت و یأس‌آور شده‌ام.
تیغ گویند آلت قطع است و بخشیدی به من
دین نشد کز قطع پیوند توام ممنون کند
هوش مصنوعی: تیغ را به عنوان ابزاری برای بریدن می‌دانند، اما من دینی را از تو گرفتم که اگر به خاطر قطع ارتباطم، نمی‌توانی از آن سپاسگزاری کنی.
لیک جرم او چه باشد با چنین کندی که اوست
خود بیا انصاف ده قطع محبت چون کند
هوش مصنوعی: اما جرم او چیست، با این حال که او خود این چنین کندی دارد؟ تو انصاف بده، قطع محبت چگونه ممکن است؟