گنجور

شمارهٔ ۶

بهر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را
شعله ای کافی بود بال و پر پروانه را
خون تراوش می کند از چاک های سینه ام
طفل اشکم باز گم کرد است راه خانه را
مردم چشمم کنند از دل به سوی دیده اشک
همچو موری کو بسوی خانه آرد دانه را
من مسلمان نیستم گبرم ولی از بیم خلق
می‌فروزم در درون خانه آتش خانه را
تکیه بر دیوار نتوانم نمود از بس که دل
تا فتد از آه آتش بار این ویرانه را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بهر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را
شعله ای کافی بود بال و پر پروانه را
هوش مصنوعی: برای کشتن من تنها یک نفس کافی بود، همان طور که یک شعله برای پر و بال یک پروانه کافی است.
خون تراوش می کند از چاک های سینه ام
طفل اشکم باز گم کرد است راه خانه را
هوش مصنوعی: دلم ز درد و اندوه پر است و احساس می‌کنم که درونم پر از غم و حسرت است؛ انگار که اشک‌هایم مانند یک کودک گم شده‌اند و راه بازگشت به آرامش و شادی را نمی‌دانند.
مردم چشمم کنند از دل به سوی دیده اشک
همچو موری کو بسوی خانه آرد دانه را
هوش مصنوعی: مردم به چشمانم نگاه می‌کنند و من از دل به سوی آنها اشک می‌ریزیم، مانند یک موری که به سوی خانه‌اش دانه می‌برد.
من مسلمان نیستم گبرم ولی از بیم خلق
می‌فروزم در درون خانه آتش خانه را
هوش مصنوعی: من مسلمان نیستم و گبر (آتش‌پرست) هستم، اما به خاطر ترس از مردم، آتش درون خانه‌ام را پنهان می‌کنم.
تکیه بر دیوار نتوانم نمود از بس که دل
تا فتد از آه آتش بار این ویرانه را
هوش مصنوعی: نمی‌توانم به دیوار تکیه کنم چون قلبم از شدت غم و ناراحتی دچار آتش‌سوزی شده و این ویرانه را می‌سوزاند.