گنجور

شمارهٔ ۵

ز گریه منع مکن دیده پر آب مرا
که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا
مرا بسوز پس از کشتنم که سیمابم
مگر به آب دهد کلبه خراب مرا
شکفته دیدم گل های داغ و دانستم
که سوی من نظری هست آفتاب مرا
ز دیده منت شب زنده داری از چه کشم
که غمزه ی تو به تاراج برد خواب مرا
گداخت پیکرم از جوش خون چه چاره کنم
که شیشه تاب نمی آورد شراب مرا

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز گریه منع مکن دیده پر آب مرا
که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا
هوش مصنوعی: از گریه کردن من جلوگیری نکن، چون چشمانم پر از اشک است. این اشک‌ها می‌توانند به من کمک کنند تا اضطراب و استرسم را فراموش کنم.
مرا بسوز پس از کشتنم که سیمابم
مگر به آب دهد کلبه خراب مرا
هوش مصنوعی: مرا پس از اینکه کشتی، بسوزان؛ چون من مانند سیماب هستم که فقط با آب می‌توان آن را شکل داد. با این کار، شاید بتوانی به کلبه ویران من زندگی تازه‌ای ببخشی.
شکفته دیدم گل های داغ و دانستم
که سوی من نظری هست آفتاب مرا
هوش مصنوعی: در اینجا تصویر زیبایی از گل‌های شکفته به نمایش درآمده است که نشان‌دهنده‌ی عشق و احساسات عمیق است. مشاهده این گل‌ها باعث می‌شود فرد احساس کند که توجه و نگاهی محبت‌آمیز از سوی محبوبش به او معطوف شده است. در واقع، وجود این گل‌ها نمایانگر زیبایی و محبت است که به او احساس گرما و نور می‌بخشد.
ز دیده منت شب زنده داری از چه کشم
که غمزه ی تو به تاراج برد خواب مرا
هوش مصنوعی: از چشمان تو و شب بیداری، چرا باید درد بکشم وقتی ناز چشم تو خواب مرا می‌دزدد؟
گداخت پیکرم از جوش خون چه چاره کنم
که شیشه تاب نمی آورد شراب مرا
هوش مصنوعی: بدن من از جوش و خروش خون در حال ذوب شدن است. چه راهی دارم، زیرا شیشه نمی‌تواند نوشیدنی من را تحمل کند.