گنجور

شمارهٔ ۴

از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا
نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا
به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی
هنوز از نکهت گل غنچه می‌گیرد دماغ آنجا
اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود
گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا
بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من
من از گل‌های داغ اینجا، تو از گل‌های باغ آنجا
نمی‌دانم ترا از چشم مردم چون نگه دارم
نظرگاه است رویت می‌برد هرکس چراغ آنجا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن در سینه دارم دل که باشد درد و داغ آنجا
نه زان دارم که باشد شادمانی و فراغ آنجا
هوش مصنوعی: در دل من، احساساتی از درد و رنج وجود دارد. این درد نه به خاطر شادی و خوشحالی است، بلکه به خاطر غم و اندوهی است که در آن مکان حس می‌شود.
به سیر گلستان رفتی و بویی برد از این معنی
هنوز از نکهت گل غنچه می‌گیرد دماغ آنجا
هوش مصنوعی: به باغ گلستان سفر کردی و از بوی خوش آنجا بهره‌مند شدی. هنوز هم از عطر گل و لطافت آن غنچه، نفس می‌کشی و لذت می‌بری.
اگر خواهم به باغ آیم برای سرو گل نبود
گل رخساره و سرو قدت کردم سراغ آنجا
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به باغ بیایم، چون بدون گل روی تو و قامت تو، هیچ ارزشی ندارد، بنابراین به دنبال آنجا می‌روم.
بیا تا با تو گل ریزان کنیم ای گلعذار من
من از گل‌های داغ اینجا، تو از گل‌های باغ آنجا
هوش مصنوعی: بیا تا با هم خاطرات زیبا بسازیم. من از زیبایی‌های اینجا صحبت می‌کنم و تو از زیبایی‌های آنجا.
نمی‌دانم ترا از چشم مردم چون نگه دارم
نظرگاه است رویت می‌برد هرکس چراغ آنجا
هوش مصنوعی: نمی‌دانم چگونه باید تو را در نگاه مردم نگه‌دارم، زیرا زیبایی چهره‌ات باعث توجه هر کسی می‌شود، مانند نوری که همه را به خود جذب می‌کند.