گنجور

شمارهٔ ۵۶

خوشا روزی که یادی از من آواره می‌کردی
نبودی عاشق و بیچاره‌ای را چاره می‌کردی
نمی‌رفتی ز دنبال نظر رسوا نمی‌گشتی
اگر در عشق خود حال مرا نظاره می‌کردی
به این زودی گریبان گر به دست دل نمی‌دادی
چو یوسف جامه‌ای در نیکنامی پاره می‌کردی
جهان دار مکافات است می‌باید کشید اکنون
ستم‌هایی که بر عشاق محنت‌کاره می‌کردی
بگو تا چون ننالم سنگ نالیدی گر این جوری
که بر جان من مسکین کنی بر خاره می‌کردی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خوشا روزی که یادی از من آواره می‌کردی
نبودی عاشق و بیچاره‌ای را چاره می‌کردی
هوش مصنوعی: چه روزهایی زیبا بود که تو یاد من را زنده می‌کردی، در حالی که نه عاشق بودی و نه بیچاره، و به جای آن به چه کسی کمک می‌کردی.
نمی‌رفتی ز دنبال نظر رسوا نمی‌گشتی
اگر در عشق خود حال مرا نظاره می‌کردی
هوش مصنوعی: اگر تو از پی نگاه نمی‌رفتی، در عشق خود، حال و اوضاع مرا می‌دیدی و شرمنده نمی‌شدی.
به این زودی گریبان گر به دست دل نمی‌دادی
چو یوسف جامه‌ای در نیکنامی پاره می‌کردی
هوش مصنوعی: اگر به آسانی دست به جگر نمی‌زدی و دل را راحت رها نمی‌کردی، مانند یوسف که لباسش را پارچه‌ای نیکو تقسیم کرد، تو هم در داشتن نام نیک و محبوبیت دچار مشکل می‌شدی.
جهان دار مکافات است می‌باید کشید اکنون
ستم‌هایی که بر عشاق محنت‌کاره می‌کردی
هوش مصنوعی: این دنیا پر از پاداش‌ها و کیفرهاست و اکنون باید عواقب ستم‌هایی که به عاشقان رنج‌کشیده وارد کرده‌ای را تجربه کنی.
بگو تا چون ننالم سنگ نالیدی گر این جوری
که بر جان من مسکین کنی بر خاره می‌کردی
هوش مصنوعی: بگو تا وقتی که من ناله می‌کنم، تو هم از سنگ ناله کردی. اگر این‌طور که بر من مسکین می‌کوشی، بر خار می‌کوشیدی.