گنجور

شمارهٔ ۵۵

تا کی کنی آزار من زار شکسته
آزردگی ای هست در آزار شکسته
بیهوده چه رنجم که زمن زود گذشتی
زودی گذرند از بر دیوار شکسته
آسان نرود محنت هجران تو از دل
بیرون نرود زود ز ناچار شکسته
جان از کف عشاق پریشان نستانی
تا خون نکنی دل چو خریدار شکسته
رحم است به دل ها که تو را بس که غیوری
قانع نتوان کرد به آزار شکسته

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا کی کنی آزار من زار شکسته
آزردگی ای هست در آزار شکسته
هوش مصنوعی: چرا مدام باید من را مورد آزار قرار دهی؟ من از درد و زخم‌هایی که دارم رنج می‌برم و این جفا و آزار تو فقط به دردم می‌افزاید.
بیهوده چه رنجم که زمن زود گذشتی
زودی گذرند از بر دیوار شکسته
هوش مصنوعی: چرا باید از دوری تو اندوهگین باشم، وقتی که تو خیلی سریع از کنارم گذشتی؟ همان‌طور که زمان هم به سرعت از دیوار شکسته می‌گذرد.
آسان نرود محنت هجران تو از دل
بیرون نرود زود ز ناچار شکسته
هوش مصنوعی: درد جدایی تو به این سادگی از دل نمی‌رود و به خاطر ناچاری و بی‌چاری به زودی دلم شکسته است.
جان از کف عشاق پریشان نستانی
تا خون نکنی دل چو خریدار شکسته
هوش مصنوعی: اگر در عشق دلسوزی نداشته باشی و به دل عاشقان آسیب نرسانی، نباید انتظار داشته باشی که خودت را از فراق آن‌ها رها کنی.
رحم است به دل ها که تو را بس که غیوری
قانع نتوان کرد به آزار شکسته
هوش مصنوعی: دل‌ها به خاطر تو به شدت احساساتی شده‌اند و هیچ‌کس نمی‌تواند به آن‌ها آسیب زده و روحیه‌ی آن‌ها را شکست دهد.