شمارهٔ ۴۸
مرا بیگانه ای بیگانه میگرداند از یاران
برای بی وفایی می کنم ترک وفاداران
اگر جوید بهانه بهر قتلم چشم بیمارش
چنین باشد بهانه جوی می باشند بیماران
نگاه چشم مستش سوی غیر و من ازین خوشدل
که با هم درنگیرد صحبت مستان و هشیاران
بگاه گریه دل ذوق دگر یابد ز خون خوردن
گواراتر بود می روز باران نزد میخواران
اسیران غمش دانند قدر کشته گردیدن
کجا داند کسی قدر خلاصی چون گرفتاران
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا بیگانه ای بیگانه میگرداند از یاران
برای بی وفایی می کنم ترک وفاداران
هوش مصنوعی: مرا کسی به دور از دوستان و آشنایان میکند و به همین دلیل من هم به خاطر بی وفایی، نسبت به وفاداران از آنها فاصله میگیرم.
اگر جوید بهانه بهر قتلم چشم بیمارش
چنین باشد بهانه جوی می باشند بیماران
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال دلیلی برای کشتن من باشد، چشمی که همواره در درد و رنج است میتواند بهانهای برای این کار باشد؛ زیرا بیماران همیشه دنبال دلایل و توجیهات برای درد خود هستند.
نگاه چشم مستش سوی غیر و من ازین خوشدل
که با هم درنگیرد صحبت مستان و هشیاران
هوش مصنوعی: چشم مست او به دیگران دوخته شده و من از این موضوع خوشحالم، چرا که صحبت کردن مستان و هشیاران هرگز با هم نمیسازد.
بگاه گریه دل ذوق دگر یابد ز خون خوردن
گواراتر بود می روز باران نزد میخواران
هوش مصنوعی: زمانی که دل به شدت گریه میکند، از این درد و رنج احساس لذت و شوق متفاوتی پیدا میکند. نوشیدن خون در این وضعیت ممکن است برای او دلپذیرتر باشد؛ مانند روز بارانی که برای مینوشندگان خوشایند است.
اسیران غمش دانند قدر کشته گردیدن
کجا داند کسی قدر خلاصی چون گرفتاران
هوش مصنوعی: اسیران درد و غم او میدانند که چه اندازه ارزش دارد کشته شدن در راه عشق، اما هیچ کس نمیداند که آزادی چقدر ارزشمند است، جز کسانی که در بند گرفتارند.

ابوالحسن فراهانی