گنجور

شمارهٔ ۳۶

به پیش آتش آهم زبانهٔ آتش
چنان بود که ز آتش زبانهٔ آتش
ز دوریت چو کشم آه بیشتر سوزم
بلی نسیم بود تازیانهٔ آتش
درون تربت من چیست غیر خاکستر
جز این متاع چه خواهی ز خانهٔ آتش
بیان درد دل خود به هر که کردم، سوخت
مگر زبان من آمد زبانهٔ آتش
چنان به سوختن اندر غم تو خو کردم
که دور از آتشم اندر میانهٔ آتش

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به پیش آتش آهم زبانهٔ آتش
چنان بود که ز آتش زبانهٔ آتش
هوش مصنوعی: آتش آه من به قدری شعله‌ور است که انگار خود آتش هم از آن شعله می‌کشد.
ز دوریت چو کشم آه بیشتر سوزم
بلی نسیم بود تازیانهٔ آتش
هوش مصنوعی: هرگاه به خاطر دوری تو آه می‌کشم، بیشتر دلم می‌سوزد. بله، همانند نسیمی است که درد آتش را بیشتر می‌کند.
درون تربت من چیست غیر خاکستر
جز این متاع چه خواهی ز خانهٔ آتش
هوش مصنوعی: درون مزار من چیزی جز خاکستر نیست. از این فروشگاه چه چیزی بیشتر از این آتش را می‌خواهی؟
بیان درد دل خود به هر که کردم، سوخت
مگر زبان من آمد زبانهٔ آتش
هوش مصنوعی: هر وقت درد دل خود را با کسی در میان گذاشتم، جز نابودی چیزی عاید من نشد؛ مثل اینکه زبانم به شعله‌های آتش تبدیل شده باشد.
چنان به سوختن اندر غم تو خو کردم
که دور از آتشم اندر میانهٔ آتش
هوش مصنوعی: به قدری در سوختن از غم تو عادت کرده‌ام که حتی در وسط آتش نیز از درد آن دور شده‌ام.