شمارهٔ ۳۰
دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد
هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد
از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست
زان پیش که شمشیر زند بی خبرم کرد
از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد
آسوده ز آمیزش لخت جگرم کرد
پروانه صفت سوختم و شمع ندیدم
خون در تن من شعلگی بال و پرم کرد
امروز جفای تو زاندازه برون ست
تأثیر دگر دشمن آه سحرم کرد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیوار و در آلوده به خون جگرم کرد
هجران تو شرمنده دیوار و درم کرد
هوش مصنوعی: دیوار و در به خاطر جدایی و غم دلم به زحمت افتادهاند و شرمشان میآید که من این حال و روز را دارم.
از لذت زخم آن مژه محرومی ما خواست
زان پیش که شمشیر زند بی خبرم کرد
هوش مصنوعی: میتوان گفت که از درد و لذتی که ناشی از نگاه و هوس آن چشم زیباست محروم شدم، در حالی که او بدون اطلاع من به من آسیب میزند و شمشیرش را به کار میبرد.
از عکس رخت در نظرم اشک به خون شد
آسوده ز آمیزش لخت جگرم کرد
هوش مصنوعی: از تصویر صورتت در نظر من اشک به خون تبدیل شد و به خاطر آمیختن با درد، لخت جگرم را نیز مجروح کرد.
پروانه صفت سوختم و شمع ندیدم
خون در تن من شعلگی بال و پرم کرد
هوش مصنوعی: من شبیه پروانهای شدم که در آتش میسوزد، اما هیچ شمعی در کنارش نیست. شعلههای آتش در تنم به پا میخیزند و بال و پرم را میسوزانند.
امروز جفای تو زاندازه برون ست
تأثیر دگر دشمن آه سحرم کرد
هوش مصنوعی: امروز ظلم و ستم تو به حدی رسیده که تأثیرش بر دلم از هر دشمن دیگری بیشتر است و من تحت تاثیر این ستم، با آه و ناله صبح را سپری میکنم.