شمارهٔ ۲۹
به افسون بخت من چین از جبین یار نگشاید
بلی از هر نسیمی گل درین گلزار نگشاید
چنان بگرفته در آغوش چشمم نقش رخسارش
که از یکدیگر او را مژده دیدار نگشاید
همین فرق است از منصور تا من که آن چنان خوارم
که بهر سوختن هم کس مرا از دار نگشاید
زمن هر ذره خواهان غم و ترسم که چون جایی
هجوم مشتری شد کاروانی بار نگشاید
هوسناکان وصال دوست می جویند عاشق را
سرت گردم، گره بر کار زن تا کار نگشاید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به افسون بخت من چین از جبین یار نگشاید
بلی از هر نسیمی گل درین گلزار نگشاید
هوش مصنوعی: بخت من به نحوی است که هرگز چهره یار با لبخند باز نمیشود. به راستی که در این باغ، حتی با کوچکترین نسیمی، گلها شکوفا نمیشوند.
چنان بگرفته در آغوش چشمم نقش رخسارش
که از یکدیگر او را مژده دیدار نگشاید
هوش مصنوعی: چهره محبوبم چنان در آغوش چشمانم جای گرفته است که انگار هیچ چیز نمیتواند او را از من جدا کند و از یکدیگر خبر دیدار نخواهند داد.
همین فرق است از منصور تا من که آن چنان خوارم
که بهر سوختن هم کس مرا از دار نگشاید
هوش مصنوعی: تنها تفاوت من با منصور این است که او در مقام و قدرتی بوده و من به حدی ذلیل و خوار شدهام که حتی برای سوزاندن هم کسی نیست که مرا از دردسر نجات دهد.
زمن هر ذره خواهان غم و ترسم که چون جایی
هجوم مشتری شد کاروانی بار نگشاید
هوش مصنوعی: از من هر ذرهای به دنبال غم و ترس است، زیرا زمانی که هجومی از مشتری رخ دهد، هیچ کاروانی بار نخواهد گشود.
هوسناکان وصال دوست می جویند عاشق را
سرت گردم، گره بر کار زن تا کار نگشاید
هوش مصنوعی: عاشقان به دنبال رسیدن به محبوب خود هستند، اما من عاشق تو هستم و نمیخواهم در کار تو مشکلی به وجود آید.