شمارهٔ ۲۷
دوزم شکاف سینه چو دل جلوه گاه کرد
خود هم به روز رشک نیارم نگاه کرد
دل خو به آه کرده بنوعی که روز وصل
هرچند خواست درد دلی گوید آه کرد
ای برق آه، تیرگی از روز ما مبر
روزیست این که چشم سیاهش سیاه کرد
مردم در آرزویت و ترسم که روز حشر
باید زبیم خوی تو ضبط نگاه کرد
گفتم نظر به بندم و از گریه بس کنم
از چاک های سینه خونابه راه کرد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دوزم شکاف سینه چو دل جلوه گاه کرد
خود هم به روز رشک نیارم نگاه کرد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و دلربایی دل اشاره میکند. او میگوید که وقتی دلش در برابر زیبایی جلوه میکند، حتی به نگاه دیگران که ممکن است به آن زیبایی حسد ورزند، اهمیتی نمیدهد و خود را از چشمهمچشمیهای آنها دور میکند. در واقع، زیبایی دل او را از نگرانی نسبت به حسادت دیگران آزاد ساخته است.
دل خو به آه کرده بنوعی که روز وصل
هرچند خواست درد دلی گوید آه کرد
هوش مصنوعی: دل به نوعی عادت کرده است که حتی در روز وصال و زمانی که میتواند از شادی سخن بگوید، باز هم از درد دل خود آهی میکشد.
ای برق آه، تیرگی از روز ما مبر
روزیست این که چشم سیاهش سیاه کرد
هوش مصنوعی: ای پرتو روشنایی، خاموشی را از روزهای ما دور کن، چرا که روزی است که چشمان سیاه او تاریکی را به ما هدیه داد.
مردم در آرزویت و ترسم که روز حشر
باید زبیم خوی تو ضبط نگاه کرد
هوش مصنوعی: مردم در آرزوی تو هستند و من نگرانم که در روز قیامت باید به خاطر ترس خود به چهره تو نگاه کنم.
گفتم نظر به بندم و از گریه بس کنم
از چاک های سینه خونابه راه کرد
هوش مصنوعی: گفتم که نگاه به وضعیتی که دارم نکنم و دیگر از گریه دست بردارم، اما از دل درد و ناراحتی، خونابه از چاکهای سینهام جاری شد.