شمارهٔ ۲۰
مطلب هرکس که بینی مالی و جاهی بود
ترک مال و مطلب دنیا مرا شاهی بود
بخت معذور است گر از حال ما آگاه نیست
خفته را از حال بیداران چه آگاهی بود
میکشد یارم به جرم آن که میخواهی مرا
چون زیم جایی که تقصیرم نکوخواهی بود
شاهد بالا بلندم چون خرامد سوی باغ
سرو اگر پیشش نیارد سجده کوتاهی بود
آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه
شاهد سوز درونم ماه تا ماهی بود
گفت در عشقم نهای یکرنگ پرسیدم چرا
گفت شاهد اشک آل و چهرهای کاهی بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مطلب هرکس که بینی مالی و جاهی بود
ترک مال و مطلب دنیا مرا شاهی بود
هوش مصنوعی: هر کس را که ببینی دارای مال و مقام باشد، من از دنیا و مادیات دوری کرده و به معنای واقعی شاه و بزرگوار شدم.
بخت معذور است گر از حال ما آگاه نیست
خفته را از حال بیداران چه آگاهی بود
هوش مصنوعی: بخت و سرنوشت ما معذور است اگر از حال و روز ما خبر ندارد، زیرا کسی که خوابیده است، از وضعیت بیداران چه میداند؟
میکشد یارم به جرم آن که میخواهی مرا
چون زیم جایی که تقصیرم نکوخواهی بود
هوش مصنوعی: دوست من به خاطر این که مرا میخواهد، مرا به دردسر میاندازد، در حالی که اگر در موقعیتی قرار بگیرم، تقصیر من نخواهد بود.
شاهد بالا بلندم چون خرامد سوی باغ
سرو اگر پیشش نیارد سجده کوتاهی بود
هوش مصنوعی: من به هنگام راه رفتن تو در باغ، از زیبایی تو به وجد میآیم و در مقابل حضور تو، به نشانه احترام به زانو درنمیآیم.
آب چشمم تا به ماهی رفت و آهم تا به ماه
شاهد سوز درونم ماه تا ماهی بود
هوش مصنوعی: اشک من به آب ماهی رسید و نستم تا به ماهی که نماد زیبایی است، عواطف عمیق درونم را به تصویر کشید. زمانی که آن ماهی به زیبایی ماه اشاره میکرد، احساس من از درد و سوزش درونم کمتر نمیشد.
گفت در عشقم نهای یکرنگ پرسیدم چرا
گفت شاهد اشک آل و چهرهای کاهی بود
هوش مصنوعی: در عشق ما، تو رنگ ثابتی نداری. وقتی از او پرسیدم چرا، پاسخ داد که زیباییاش مانند چشمهای اشک آلود و چهرهای با رنگ کاهی است.