گنجور

شمارهٔ ۲

محنتی هر ساعت از تو پیش می آید مرا
پیش محنت های بیش از بیش می آید مرا
قصد قتلم چون کند در خواب آن چشم سیاه
یاد از بخت سیاه خویش می آید مرا
عقل دورم کرد ازو یا رب نیامد پیش کس
آن چه پیش از عقل دوراندیش می آید مرا
بسته ره بر من خیالش رو بهر سومی نهم
در نظر آن شوخ کافر کیش می آید مرا
باطنم پر در معنی ظاهرم پر در اشک
شاه عالم در نظر درویش می آید مرا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

محنتی هر ساعت از تو پیش می آید مرا
پیش محنت های بیش از بیش می آید مرا
هوش مصنوعی: هر لحظه که از تو دردی به من می‌رسد، آن‌قدر این دردها زیاد می‌شود که دیگر نمی‌توانم تحمل کنم.
قصد قتلم چون کند در خواب آن چشم سیاه
یاد از بخت سیاه خویش می آید مرا
هوش مصنوعی: وقتی که آن چشمان سیاه قصد کشتن من را دارند و من در خواب هستم، به یاد بدبختی‌ها و بخت تلخ خودم می‌افتam.
عقل دورم کرد ازو یا رب نیامد پیش کس
آن چه پیش از عقل دوراندیش می آید مرا
هوش مصنوعی: خداوندا، عقل من مرا از او دور کرده است، اما هیچ‌کس به من نمی‌آید چیزی که پیش از دوری عقل و اندیشیدن به آن، به ذهنم می‌رسید.
بسته ره بر من خیالش رو بهر سومی نهم
در نظر آن شوخ کافر کیش می آید مرا
هوش مصنوعی: خود را از خیال او دور کرده‌ام، اما در این حال، فکر کردن به آن معشوقه‌ی دلربا و بی‌دینی که همیشه به سراغم می‌آید، از ذهنم نمی‌رود.
باطنم پر در معنی ظاهرم پر در اشک
شاه عالم در نظر درویش می آید مرا
هوش مصنوعی: درون من مملو از معناست، در حالی که ظاهرم پر از اشک است. شاه عالم چهره‌اش در نظر درویش به من می‌رسد.