شمارهٔ ۱۷
لب ز کوثر تر نمیسازیم ما تا آتش است
درد ما آتشپرستان را مداوا آتش است
ما که میسوزیم خواه از وصل و خواه از هجر باش
سوختن کارست هرکس را تمنا آتش است
دور از آن در گریه دارم چون که میسوزد مرا
آنچه آن بر دیگران آب است بر ما آتش است
راستی را دور ازو یک دم شکیباییم نیست
با وجود آن که میدانم سراپا آتش است
تا شنیدم هندوان سوزند، خود را سوختم
زان که از عکس رخ او شعلهها با آتش است
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
لب ز کوثر تر نمیسازیم ما تا آتش است
درد ما آتشپرستان را مداوا آتش است
هوش مصنوعی: ما از آب کوثر لب تر نمیکنیم، تا زمانی که آتش درون ما وجود دارد. درد ما فقط با آتش برطرف میشود و شفا مییابیم.
ما که میسوزیم خواه از وصل و خواه از هجر باش
سوختن کارست هرکس را تمنا آتش است
هوش مصنوعی: ما که در عشق میسوزیم، چه از وصال محبوب و چه از جدایی، این سوختن خاصیت کار ماست و هر کس آرزوی آتش را در دل دارد.
دور از آن در گریه دارم چون که میسوزد مرا
آنچه آن بر دیگران آب است بر ما آتش است
هوش مصنوعی: من دور از آن در، در حال گریه هستم چون احساس میکنم چیزی که برای دیگران آب و زندگی است، برای من مانند آتش سوزاننده است.
راستی را دور ازو یک دم شکیباییم نیست
با وجود آن که میدانم سراپا آتش است
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم حتی یک لحظه بدون آنکه او را ببینیم صبر کنیم؛ با اینکه خوب میدانیم که عشق و احساسات ما مانند آتش است و ما را میسوزاند.
تا شنیدم هندوان سوزند، خود را سوختم
زان که از عکس رخ او شعلهها با آتش است
هوش مصنوعی: زمانی که خبر سوزاندن هندوانهها را شنیدم، به خاطر عشق و زیبایی چهره او، خودم را سوزاندم، زیرا شعلههای آتش مرا به یاد او میاندازند.