گنجور

شمارهٔ ۱۸

ای مکان پاسبانانت فراز آسمان
زآسمان تا آستانت از زمین تا آسمان
گر نبودی زهر چشمت فتنه گستردی بساط
ور نبودی نوش خندت امن برچیدی دکان
آسمان خواهد که ره یابد به بام قدر تو
زان سبب بر دوش دارد نردبان از کهکشان
هست بر جاگر جوانی گیرد از سر روزگار
اندرین دوران که هم خانست و هم بختش جوان
چند روزی جای ده بر آستان خود مرا
زآن که کوتاه ست دست آسمان زین آستان

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای مکان پاسبانانت فراز آسمان
زآسمان تا آستانت از زمین تا آسمان
هوش مصنوعی: مکان تو که نگهبانانش در آسمان مستقرند، از آسمان تا درگاه تو و از زمین تا آسمان گسترده است.
گر نبودی زهر چشمت فتنه گستردی بساط
ور نبودی نوش خندت امن برچیدی دکان
هوش مصنوعی: اگر زهر چشمت نبود، فتنه و آشوب را در جهان گسترش می‌دادی، و اگر لبخند شیرینت نبود، امنیت را هم از زندگی می‌گرفتی.
آسمان خواهد که ره یابد به بام قدر تو
زان سبب بر دوش دارد نردبان از کهکشان
هوش مصنوعی: آسمان می‌خواهد به بلندی و مقام تو دست پیدا کند، به همین خاطر بر دوش خود نردبانی از کهکشان‌ها حمل می‌کند.
هست بر جاگر جوانی گیرد از سر روزگار
اندرین دوران که هم خانست و هم بختش جوان
هوش مصنوعی: در این دوران، جوانی با شجاعت و انرژی خود در مسیر زندگی ادامه می‌دهد، زیرا همزمان با او شانس و فرصت‌های مناسب نیز وجود دارد.
چند روزی جای ده بر آستان خود مرا
زآن که کوتاه ست دست آسمان زین آستان
هوش مصنوعی: چند روزی مرا در کنار درگاه خودت بپذیر، چون دست آسمان از این درگاه کوتاه است و نمی‌تواند به من کمک کند.