شمارهٔ ۱۱
ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال
بیار ساقی جامی زباده مالامال
از آن میی که اگر دلشکستگان تاکش
درون دل گذرانند لب زند تبخال
از آن میی که به گاه نوشتن نامش
مکد سر قلم خویش کاتب اعمال
ز شاخسارش هشیار برنخیرد مرغ
اگر بریزی زو قطره ی به پای نهال
میی که مرگ نمی بود اگر خدای جهان
به جای روحش می داد جای در صلصال
میی که گر بچکد قطره از وبراض
هلال وار شود بدر را خسوف محال
میی چنان که اگر بهره یابد از بویش
حکایت از دم عیسی کند نسیم شمال
میی به رنگ و به بوخانه سوز لاله و گل
چو عشق دشمن عقل و چو علم منکر مال
چو گل زخنده نیامد لب پیاله بهم
از آن زمان که ازین می چشید یک مثقال
میی که کرده خدای جهانیان بر ما
چو خون دشمن سلطان شرق و غرب حلال
سپهر رتبه امامی که چرخ ارزق پوش
چو صوفیان همه بر یاد او نماید حال
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز روزگار ندیدم دمی فراغت بال
بیار ساقی جامی زباده مالامال
هوش مصنوعی: از روزگار هیچ لحظهای را بدون دردسر و آرامش نگذراندهام. ای ساقی، جامی پر از شراب برایم بیاور.
از آن میی که اگر دلشکستگان تاکش
درون دل گذرانند لب زند تبخال
هوش مصنوعی: اگر دلشکستگان از می لذت ببرند، بر دلشان نشانهای از عشق و غم باقی خواهد ماند.
از آن میی که به گاه نوشتن نامش
مکد سر قلم خویش کاتب اعمال
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که وقتی نامش را مینویسند، سر قلم نویسنده در انجام کارهایش ماندگار میشود.
ز شاخسارش هشیار برنخیرد مرغ
اگر بریزی زو قطره ی به پای نهال
هوش مصنوعی: اگر از شاخهی درخت، پرندهای آگاه و بیدار نشود، حتی اگر قطرهای آب به پای نهال بریزی، تأثیری نخواهد داشت.
میی که مرگ نمی بود اگر خدای جهان
به جای روحش می داد جای در صلصال
هوش مصنوعی: اگر خداوند به جای روح انسان، تکهای از خاک را به او میداد، عیش و نوش و شادی از زندگی نه تنها وجود نداشت، بلکه مرگ هم به سراغش نمیآمد.
میی که گر بچکد قطره از وبراض
هلال وار شود بدر را خسوف محال
هوش مصنوعی: شرابی که اگر یک قطره از آن بچکد، باعث میشود که ماه همچون هلالی شفاف به خسوف برود، چیزی غیرممکن است.
میی چنان که اگر بهره یابد از بویش
حکایت از دم عیسی کند نسیم شمال
هوش مصنوعی: بوی می، به گونهای است که اگر نسیم شمال به آن برسد، میتواند داستان آمدن عیسی را بازگو کند.
میی به رنگ و به بوخانه سوز لاله و گل
چو عشق دشمن عقل و چو علم منکر مال
هوش مصنوعی: شرابی که رنگ و بوی آن به سوز لاله و گل است، مانند عشق است که با عقل دشمنی دارد و همچنین مانند دانشی است که به مال و ثروت بیاعتناست.
چو گل زخنده نیامد لب پیاله بهم
از آن زمان که ازین می چشید یک مثقال
هوش مصنوعی: از زمانی که از این شراب مینوشیدم، لب پیاله دیگر با خنده و شادی رنگی ندارد، مانند گلی که پژمرده شده است.
میی که کرده خدای جهانیان بر ما
چو خون دشمن سلطان شرق و غرب حلال
هوش مصنوعی: بادهای که خداوند جهانیان بر ما نازل کرده است، مانند خونی است که برای دشمنان سلطانهای شرق و غرب مجاز است.
سپهر رتبه امامی که چرخ ارزق پوش
چو صوفیان همه بر یاد او نماید حال
هوش مصنوعی: در آسمان، مقام امامی که به مانند بخت و روزگار به نیازمندان روزی میرساند، علاوه بر اینکه حال و هوای او را همچون درویشان در دلها زنده نگه میدارد، نشان از مقام بلند اوست.