گنجور

بخش ۳۴ - و من طبقه الثانیه ایضا من المتقدمین شیخ ابوحمزه

البغدادی الیزاز، و هو من اقران سری السقطی ٭ نام وی محمد بن ابراهیم است. شیخ الاسلام گفت کی وی ببغداد بود، و همه بزرگان اندکی از وی روایت کنند، علماً حدیث، چون محمد بن سلام الجمحی و خیر نساج و بوبکر کتانی ٭ ایشان.

وی صحبت کرده بود باسری سقطی ٭ و از قرینان اوست و نسبت باحسن مسوحی ٭ کند و از رفیقان بوتراب نخشبی ٭ بوده در سفر. و گویند که از فرزندان عیسی بن ابان بوده، و با بشر حافی ٭ صحبت کرده و پیش از جنید و بوحمزه خراسانی ٭ برفته در سنه تسع و ثمانین و مائتین پس بوسعید خراز ٭ از استادان جنید بوده و عالم بقرأت و طریقت او نزدیک بوده از طریقت بشر حافی.

شیخ الاسلام گفت روزی از احمد بن حنبل چیزی پرسیدند و سخن رفتی در مجلس، احمد بوی اضافت کردی روزی چیزی پرسیدند احمد گفت شیخ بوحمزه را: اجب یا صوفی! بگوی یا صوفی! شیخ الاسلام گفت، کی شیخ بوعبداللّه با کوی ٭ گفت، که محمد بن احمد آملی گفت، کی بوبکر کتانی گفت، که شیخ بوحمزهٔ بغدادی گفت: لولا الغفلة لمات الصدیقون من روح ذکر اللّه و قربه. شیخ الاسلام گفت: که از یافت تو بر اندیشم از علم خود گریزم، بر زهرهٔ خود بترسم، در غفلت آویزم. و گفت: وقت بود که کسی مراد هزل و غفلت یکساعت مشغول دارد طمع دارم که از همه جرمها آزادی یابد از بارکی برمن بود، تا طرفی بر آسایم.

فرا شیخ بوعبداللّه خفیف گفتند: کی چرا عبدالرحیم اصطخری با سگبانان بدشت می‌رود؟ گفت: تا ازان بار وجود، کی بروست دم زند. شیخ الاسلام گفت: که لذت و خوشی در طلب است، دریافت خوشی نیست، دریافت صدمت است، کی ترا فرو می‌شکند. وله:

وجدانکم فوق السرور
و فقدکم فوق الحزن
و فی کلامه: ار الهی کسی طاقت تو نیارد، شگفت نیست، عتاب بازگیر، که ایذر جز از گفت نیست، یکی از طلب می‌نماید و یکی از یافت. ای جان آسای مولی! حق رهی از تو بنمی‌ماند، آه مادر تو می‌درماند. حمال از شکر کشیدن همچنان بماند که از شکار کشیدن. شادی بی‌اندازه از اندوه کشنده تراست، نه از دوست ملالست و نه درد است عیب ازین سوست که آهن سردست.

وانشد

حملتم جبال الحب فوقی واننی
لاعجزعن حمل القمیص واضعف

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

البغدادی الیزاز، و هو من اقران سری السقطی ٭ نام وی محمد بن ابراهیم است. شیخ الاسلام گفت کی وی ببغداد بود، و همه بزرگان اندکی از وی روایت کنند، علماً حدیث، چون محمد بن سلام الجمحی و خیر نساج و بوبکر کتانی ٭ ایشان.
هوش مصنوعی: البغدادی الیزاز، که از هم‌عصران سری السقطی است، نامش محمد بن ابراهیم است. شیخ الاسلام گفت که او در بغداد زندگی می‌کرد و بسیاری از بزرگان کم‌تر از او نقل روایت کرده‌اند، از جمله در علم حدیث، محمد بن سلام الجمحی و خیر نساج و بوبکر کتانی.
وی صحبت کرده بود باسری سقطی ٭ و از قرینان اوست و نسبت باحسن مسوحی ٭ کند و از رفیقان بوتراب نخشبی ٭ بوده در سفر. و گویند که از فرزندان عیسی بن ابان بوده، و با بشر حافی ٭ صحبت کرده و پیش از جنید و بوحمزه خراسانی ٭ برفته در سنه تسع و ثمانین و مائتین پس بوسعید خراز ٭ از استادان جنید بوده و عالم بقرأت و طریقت او نزدیک بوده از طریقت بشر حافی.
هوش مصنوعی: او درباره شخصی به نام سر سقطی سخن گفته بود و از نزدیکان او نیز بود و نسبت به حسن مسوحی و بوتراب نخشبی که در سفرهایش با او بوده، ارتباط داشت. گفته می‌شود که او از نسل عیسی بن ابان به شمار می‌رود و با بشر حافی نیز گفتگو کرده است. او قبل از جنید و بوحمزه خراسانی در سال ۸۲ هجری قمری به محافل علمی پیوسته و در زمان بوسعید خراز، یکی از استادان جنید محسوب می‌شود. او به علم قرأت و طریقت جنید اشراف داشته و با طریقت بشر حافی نیز ارتباط نزدیکی داشته است.
شیخ الاسلام گفت روزی از احمد بن حنبل چیزی پرسیدند و سخن رفتی در مجلس، احمد بوی اضافت کردی روزی چیزی پرسیدند احمد گفت شیخ بوحمزه را: اجب یا صوفی! بگوی یا صوفی! شیخ الاسلام گفت، کی شیخ بوعبداللّه با کوی ٭ گفت، که محمد بن احمد آملی گفت، کی بوبکر کتانی گفت، که شیخ بوحمزهٔ بغدادی گفت: لولا الغفلة لمات الصدیقون من روح ذکر اللّه و قربه. شیخ الاسلام گفت: که از یافت تو بر اندیشم از علم خود گریزم، بر زهرهٔ خود بترسم، در غفلت آویزم. و گفت: وقت بود که کسی مراد هزل و غفلت یکساعت مشغول دارد طمع دارم که از همه جرمها آزادی یابد از بارکی برمن بود، تا طرفی بر آسایم.
هوش مصنوعی: شیخ الاسلام روزی از احمد بن حنبل سوالی کردند و در جلسه‌ای صحبت افتاد. احمد به شیخ بوحمزه گفت: "ای صوفی! بگو ای صوفی!" شیخ الاسلام اشاره کرد که بوعبدالله از کسی پرسید که محمد بن احمد آملی نقل کرده، و بوبکر کتانی بیان کرده که شیخ بوحمزه بغدادی گفت: "اگر غفلت نبود، بهترین‌ها از روح ذکر خدا و نزدیکی به او می‌میرند." شیخ الاسلام گفت: "از دست یابی به این حالت در اندیشه‌ام و از علم خود فرار کنم و از شوق خود بترسم و غفلت را برگزینم." همچنین اشاره کرد که زمانی را می‌شناخت که کسی به سبب شوخی و غفلت، یک ساعت را می‌گذراند و امیدوار بود که از تمام گناهان آزاد شود و بار سنگینی که بر دوش او بود، سبکتر شود.
فرا شیخ بوعبداللّه خفیف گفتند: کی چرا عبدالرحیم اصطخری با سگبانان بدشت می‌رود؟ گفت: تا ازان بار وجود، کی بروست دم زند. شیخ الاسلام گفت: که لذت و خوشی در طلب است، دریافت خوشی نیست، دریافت صدمت است، کی ترا فرو می‌شکند. وله:
هوش مصنوعی: شیخ بوعبداللّه خفیف فرمودند: چرا عبدالرحیم اصطخری به همراه سگبانانش به دشت می‌رود؟ جواب دادند: تا از آن باری که در اختیار دارد، دم بزند و بهره‌مند شود. شیخ الاسلام گفت: لذت و شادی در جستجو و تلاش است، اما شادی به دست‌آمدنی نیست و در واقع به تو آسیب می‌زند و تو را می‌شکند.
وجدانکم فوق السرور
و فقدکم فوق الحزن
هوش مصنوعی: وجدان شما در شادی فراتر است و فقدان شما در اندوه عمیق‌تر از سایرین است.
حملتم جبال الحب فوقی واننی
لاعجزعن حمل القمیص واضعف
هوش مصنوعی: من مانند کوه‌های عشق را بر دوش می‌کشم، ولی نمی‌توانم پیراهنی را که بر تن دارم، حمل کنم و در این کار ناتوانم.