گنجور

بخش ۲۹

فقر سیمرغی است که از او جز نام نیست و کسی را بر وی کام نیست فقر مقدم راه نیست و کسی از حقیقت وی آگاه نیست و فقر کبریت احمر است و کیمیا اخضر و فقر نیستی است و کسی در نیستی هستی و هست نشاید و آن یکی است بدست نیاید (والله الغنی و انتم الفقراء) راه نیست هر که جز وی بهستی است درویش است جمله را این مقام در پیش است اما خلق متابع شدنست کار در دیده است

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فقر سیمرغی است که از او جز نام نیست و کسی را بر وی کام نیست فقر مقدم راه نیست و کسی از حقیقت وی آگاه نیست و فقر کبریت احمر است و کیمیا اخضر و فقر نیستی است و کسی در نیستی هستی و هست نشاید و آن یکی است بدست نیاید (والله الغنی و انتم الفقراء) راه نیست هر که جز وی بهستی است درویش است جمله را این مقام در پیش است اما خلق متابع شدنست کار در دیده است
هوش مصنوعی: فقر حالتی است که تنها نام آن را می‌دانیم و کسی نمی‌تواند از آن بهره‌مند شود. فقر راهی برای نزدیک شدن به حقیقت نیست و هیچ‌کس نمی‌تواند به عمق آن پی ببرد. آن به نوعی مانند عنصر نادری است که هیچ‌کس نمی‌تواند به طور کامل آن را درک کند. فقر نشانه‌ای از عدم وجود است و در این عدم وجود، چیزی برای وجود یافتن وجود ندارد. تنها وجودی که به معنای واقعی وجود دارد، خود اوست و کسی که جز او به وجود فکر کند، در واقع درویشی بیش نیست. این موقعیت همواره در دسترس است اما مردم بیشتر به ظاهر و اوضاع ظاهری توجه دارند.