بخش ۲۹
فقر سیمرغی است که از او جز نام نیست و کسی را بر وی کام نیست فقر مقدم راه نیست و کسی از حقیقت وی آگاه نیست و فقر کبریت احمر است و کیمیا اخضر و فقر نیستی است و کسی در نیستی هستی و هست نشاید و آن یکی است بدست نیاید (والله الغنی و انتم الفقراء) راه نیست هر که جز وی بهستی است درویش است جمله را این مقام در پیش است اما خلق متابع شدنست کار در دیده است
بخش ۲۸: جمعیت نشان اتحاد است و اتحاد نشان وداد است تفرقه دوگانگی است و دو گانگی بیگانگی است هر ضیاء که در شمع است از جمعیت جمعست در موم بی آتش انوار نیست آتش بیموم در مجلس بکار نیست این جمعیت طریقتست و ورای این جمعیت حقیقت است و این نیستی بشریت است تا بشریت بجای باشد تفرقه پیدا باشد عاشق و معشوق کجا یکتا باشد چون خلقیت برخواست حق خود به یگانگی سزاست جمعیت این چنین زیباست اینجا حقیقت جمع عیان گردد و تفرقه در وی نهان گرددبخش ۳۰: آنکه دنیا بگذارد زاهد است و آنکه عقبی بگذارد مجاهد است و این هر دو صفت آب و خاکست درویش از این هر دو پاک است گفت (کادالفقران یکون کفرا) نه آنکه درویش بی کیش است بلکه درویش بی خویش است درویش باید که هیچ جائی ننشیند و هیچ چیز وی را ننشاند مرد اول تقلید شنود کند پس تقلید نمود کند شنود و نمود در هم بود کند پس بود در بود نابود کند نه خلق ماند ویرانه خویش نه طالب ماند نه مطلوب در پیش اینست صفت درویش
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فقر سیمرغی است که از او جز نام نیست و کسی را بر وی کام نیست فقر مقدم راه نیست و کسی از حقیقت وی آگاه نیست و فقر کبریت احمر است و کیمیا اخضر و فقر نیستی است و کسی در نیستی هستی و هست نشاید و آن یکی است بدست نیاید (والله الغنی و انتم الفقراء) راه نیست هر که جز وی بهستی است درویش است جمله را این مقام در پیش است اما خلق متابع شدنست کار در دیده است
هوش مصنوعی: فقر حالتی است که تنها نام آن را میدانیم و کسی نمیتواند از آن بهرهمند شود. فقر راهی برای نزدیک شدن به حقیقت نیست و هیچکس نمیتواند به عمق آن پی ببرد. آن به نوعی مانند عنصر نادری است که هیچکس نمیتواند به طور کامل آن را درک کند. فقر نشانهای از عدم وجود است و در این عدم وجود، چیزی برای وجود یافتن وجود ندارد. تنها وجودی که به معنای واقعی وجود دارد، خود اوست و کسی که جز او به وجود فکر کند، در واقع درویشی بیش نیست. این موقعیت همواره در دسترس است اما مردم بیشتر به ظاهر و اوضاع ظاهری توجه دارند.