بخش ۲۸
جمعیت نشان اتحاد است و اتحاد نشان وداد است تفرقه دوگانگی است و دو گانگی بیگانگی است هر ضیاء که در شمع است از جمعیت جمعست در موم بی آتش انوار نیست آتش بیموم در مجلس بکار نیست این جمعیت طریقتست و ورای این جمعیت حقیقت است و این نیستی بشریت است تا بشریت بجای باشد تفرقه پیدا باشد عاشق و معشوق کجا یکتا باشد چون خلقیت برخواست حق خود به یگانگی سزاست جمعیت این چنین زیباست اینجا حقیقت جمع عیان گردد و تفرقه در وی نهان گردد
بخش ۲۷: مشاهده نهاده حقایق یقینست برون از تعلیم و تلقینست طلوع این خورشید از یک مشرقست اما اهل مشاهده را فرقست مشاهده یکی در حال خلق است یکی در مشاهده حقیقت غرق نه مشاهده یکسان نه ازو نشان آنرا که ننمودند چه دیدند و آنرا که بنمودند در آن نموده رسد کسی از پروانه خبر نجوید و پروانه از حال خلقت سخن نگوید هر که در آن جمال دید پس از آن از جان و مال ببرید نثار جمال دوست جز جان نباشد دوست بجان گران نباشدبخش ۲۹: فقر سیمرغی است که از او جز نام نیست و کسی را بر وی کام نیست فقر مقدم راه نیست و کسی از حقیقت وی آگاه نیست و فقر کبریت احمر است و کیمیا اخضر و فقر نیستی است و کسی در نیستی هستی و هست نشاید و آن یکی است بدست نیاید (والله الغنی و انتم الفقراء) راه نیست هر که جز وی بهستی است درویش است جمله را این مقام در پیش است اما خلق متابع شدنست کار در دیده است
اطلاعات
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جمعیت نشان اتحاد است و اتحاد نشان وداد است تفرقه دوگانگی است و دو گانگی بیگانگی است هر ضیاء که در شمع است از جمعیت جمعست در موم بی آتش انوار نیست آتش بیموم در مجلس بکار نیست این جمعیت طریقتست و ورای این جمعیت حقیقت است و این نیستی بشریت است تا بشریت بجای باشد تفرقه پیدا باشد عاشق و معشوق کجا یکتا باشد چون خلقیت برخواست حق خود به یگانگی سزاست جمعیت این چنین زیباست اینجا حقیقت جمع عیان گردد و تفرقه در وی نهان گردد
هوش مصنوعی: جمعیت نماد اتحاد است و اتحاد نشاندهنده محبت و دوستی است. تفرقه به معنای تقسیم و جدایی است و جدایی به بیگانگی منجر میشود. هر نورى که در شمع وجود دارد از جمع بودن است و در موم بدون آتش، نوری وجود ندارد. آتش نیز بدون موم در مجلس کاربردی ندارد. این جمعیت بهنوعی مسیر و روش زندگی است و فراتر از آن، حقیقتی وجود دارد که با نبودن فردیت بشریت مرتبط است. تا زمانی که بشریت وجود داشته باشد، تفریق نیز وجود خواهد داشت. در این وضعیت، عاشق و معشوق نمیتوانند به وحدت برسند. وقتی مخلوق شکل میگیرد، حق از آن به یگانگی میرسد. این جمعیت زیباست و در اینجا حقیقت جمع قابل مشاهده است در حالی که تفرقه در آن پنهان است.