گنجور

بخش ۳۰

آنکه دنیا بگذارد زاهد است و آنکه عقبی بگذارد مجاهد است و این هر دو صفت آب و خاکست درویش از این هر دو پاک است گفت (کادالفقران یکون کفرا) نه آنکه درویش بی کیش است بلکه درویش بی خویش است درویش باید که هیچ جائی ننشیند و هیچ چیز وی را ننشاند مرد اول تقلید شنود کند پس تقلید نمود کند شنود و نمود در هم بود کند پس بود در بود نابود کند نه خلق ماند ویرانه خویش نه طالب ماند نه مطلوب در پیش اینست صفت درویش

اندر دو جهان هر چه ترا آید پیش
مقبول نباشد آن ترا ای درویش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنکه دنیا بگذارد زاهد است و آنکه عقبی بگذارد مجاهد است و این هر دو صفت آب و خاکست درویش از این هر دو پاک است گفت (کادالفقران یکون کفرا) نه آنکه درویش بی کیش است بلکه درویش بی خویش است درویش باید که هیچ جائی ننشیند و هیچ چیز وی را ننشاند مرد اول تقلید شنود کند پس تقلید نمود کند شنود و نمود در هم بود کند پس بود در بود نابود کند نه خلق ماند ویرانه خویش نه طالب ماند نه مطلوب در پیش اینست صفت درویش
هوش مصنوعی: کسی که از دنیا جدا شود، زاهد به حساب می‌آید و کسی که از آخرت بگذرد، مجاهد است. اما هر دو این صفات کم و بیش به خاک و آب شباهت دارند و درویش از هر دوی اینها پاک است. گفته شده که فقر ممکن است به کفر بیانجامد، ولی این بدان معنا نیست که درویش بی‌دین است، بلکه او از خود رهایی یافته است. درویش باید هیچ‌گاه در جایی ثابت نماند و هیچ چیز او را به سکون نیاورد. شخص اول ابتدا با تقلید یاد می‌گیرد، بعد آن را عملی می‌کند و در این میان، تقلید و عمل به هم می‌پیوندند، تا جایی که در نهایت، وجود او به نابودی می‌انجامد. در این حالت نه خلقی باقی می‌ماند و نه طلبی وجود دارد. این است نشان درویش.
اندر دو جهان هر چه ترا آید پیش
مقبول نباشد آن ترا ای درویش
هوش مصنوعی: در زندگی، هر چیزی که به سراغت بیاید، ممکن است در دو جهان (این جهان و آن جهان) برای تو قابل قبول نباشد، پس ای درویش، چندان به آن دل نبند.