گنجور

بخش ۲۵

ابتدای آفتاب توحید است که از مشرق غیب پدید آید بر اهل سعادت تابد ولایت ظلمت و آثار پندار برد اهل عنایت را هر ساعتی کرامت نودهد و اهل رعایت را هر زمان بنو مقامی برند خورشید دواست یکی بر جهان تابد و یکی بر جان تابد بدان یکی که بر جهان تابد ظلمت بگدازد و آندیگری که بر جان تابد وحشت خلقت بگدازد و آن دیگری که برآید نجوم نماند و آندیگری که برآید رسوم نماند آنکه به چشم خویش بنظاره خورشید است از دیدن خورشید ناامید است و آنکه بخورشید بنظاره خورشید است نظری وی جاوید بر خورشید است خورشید به خود دیدن خطاست خود را برو دیدن سزاست

بخش ۲۴: وجد پس از عالم وصال و فراق است وجد عالم بیزاری بجان عاشقان است وجد توبه دل دوستان است و جد ریحان جان عاشقان است وجد صفت جان است وجد عاری بودن از این و آنست میسوزد آتش محبت جان عاشق آتش نیارمیده است اما محبت در آن بیارمیده است چون آتش زیادت گردد محب بیطاقت گردد و دردبی دوا گردد به چشم گریان و به دل بریان راز پیدا مرد پنهان عاشقی را چیست درمانبخش ۲۶: تجلی برقی است که عاشق در آتش وی ناتوان گردد و خواهد که وی همه جان گردد تجلی ناگاه آید اما بر دل آگاه آید هر کرا خبری نیست تجلی را در وی اثری نیست تجلی ذاتست و تجلی صفات عاشق را تجلی ذات مست کند و تجلی صفات پست کند تجلی ذات هست کند و تجلی صفات نیست کند مرد باید که دریافت افروخته و در نایافت سوخته چون سوخته بسوخته رسد حالی درگیرد چون به افروخته رسد پای گیرد این آتش را هر موم نشاید و این عاشق دیده عموم نشاید در عشق تجلی جمال محبوب نثار نفس معیوب نشاید زحمت انوار طاعت خویش و ظلمت آثار رؤیت خویش از خویش دور دار که یکذره از این جمال مایه انوار افق اعلی را تمامست این اسرار

اطلاعات

منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ابتدای آفتاب توحید است که از مشرق غیب پدید آید بر اهل سعادت تابد ولایت ظلمت و آثار پندار برد اهل عنایت را هر ساعتی کرامت نودهد و اهل رعایت را هر زمان بنو مقامی برند خورشید دواست یکی بر جهان تابد و یکی بر جان تابد بدان یکی که بر جهان تابد ظلمت بگدازد و آندیگری که بر جان تابد وحشت خلقت بگدازد و آن دیگری که برآید نجوم نماند و آندیگری که برآید رسوم نماند آنکه به چشم خویش بنظاره خورشید است از دیدن خورشید ناامید است و آنکه بخورشید بنظاره خورشید است نظری وی جاوید بر خورشید است خورشید به خود دیدن خطاست خود را برو دیدن سزاست
هوش مصنوعی: آغازی بر توحید است که از دنیای پنهان نمایان می‌شود و بر روح‌های سعادتمند می‌تابد و تاریکی و توهمات را از چشمان توجه‌مندان می‌زداید. در هر لحظه، کرامتی به انسان‌های با رعایت می‌بخشد و آن‌ها را به مقام‌های عالی می‌رساند. خورشید دو نوع تابش دارد: یک تابش برای جهان و دیگری برای جان. تابش اول، تاریکی‌ها را دور می‌کند و تابش دوم، هراس خلقت را از بین می‌برد. وقتی ستاره‌ها در آسمان نمایان می‌شوند، دیگر اثری از رسوم گذشته نخواهد بود. کسی که با چشم خود به خورشید می‌نگرد، از دیدن واقعی آن ناامید می‌گردد و آنکه با حقیقت خورشید آشناست، دیداری جاودانه خواهد داشت. به حقیقت، اشتباه است که فقط به خود نگاه کنیم، بلکه باید به نور و پیام آن بنگریم.