گنجور

بخش ۲۱

وفا رعایت میثاقست و غایت وفاق وفا دستگاه مشتاق است و پایگاه عشاق مایه اخلاصست و پیرایه اهل اختصاص وفاء عام پیداست و وفاء خاص جدا وفا آنستکه با دوست باشد چنانکه در دوستی خلل نیارد و آندوست بر دل نیاورد چنانکه این دوست به جفا نگریزد و آن در عطا نیاویزد این نه کار مردانست این کار بیخودانست کسی را ورای بندگی گام نیست و بر علت هستی بحکم ولایت کلام نیست مقتضی همان عیانست و اهل بصیرت را این عیان است

ای آنکه مانده‌ای به طمع بر وصال خویش
نشنیده ای که عشق سراسر بلا بود
پروانهٔ ضعیف کند جان و دل نثار
تا پیش شمع یک نفس او را بقا بود

رشکم آید هر که به تو در نگرد من دشمن آنم که ترا دوستتر است غیرت نتیجه حیرت است و شرط محبت است غیرت بر دوست حقیقت صفت عاشق است نه معشوق هر آنکه ترا باید اگر بری رشگ شاید آنکس که ترا باید از مادر کم زاید اگر جمال محبوب بر محب آشکارا شود سلطان محنت پیدا شود اول کسی که عاشق بود بگریزد و آب با آتش هرگز نیامیزد و معشوق پرستی صفت تست عاشق هم اغیار است

شب گشت چو روزم ز رخ فرخ تو
زهر غم من شکر شد از پاسخ تو
نزد تو از این دلم بدانجای رسید
کز دیده خود بدید عمدا رخ تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وفا رعایت میثاقست و غایت وفاق وفا دستگاه مشتاق است و پایگاه عشاق مایه اخلاصست و پیرایه اهل اختصاص وفاء عام پیداست و وفاء خاص جدا وفا آنستکه با دوست باشد چنانکه در دوستی خلل نیارد و آندوست بر دل نیاورد چنانکه این دوست به جفا نگریزد و آن در عطا نیاویزد این نه کار مردانست این کار بیخودانست کسی را ورای بندگی گام نیست و بر علت هستی بحکم ولایت کلام نیست مقتضی همان عیانست و اهل بصیرت را این عیان است
هوش مصنوعی: وفا به معنای رعایت پیمان و توافق است و هدف از این وفا، ایجاد همبستگی و پیوند میان دوستان است. وفا پایه و اساس عشق و دوستی است و نشان‌دهنده اخلاص در روابط انسانی است. کسانی که به وفای عمومی و خاص وفادارند، روابط خود را بر اساس محبت و احترام بنا می‌نهند و در این مسیر تلاش می‌کنند که هیچ کدام به دیگری آسیب نرساند. این رفتار از ویژگی‌های مردان حقیقی نیست و متعلق به کسانی است که از خود بی‌خود شده‌اند. هیچ کس نمی‌تواند فراتر از بندگی و تسلیم بودن در برابر علت وجودی خود گام بردارد و سخن گفتن درباره حقیقت هستی وابسته به مقام ولایت است. آنچه لازم است، در واقع عیان و آشکار است و افراد بینا به این حقیقت واقف هستند.
ای آنکه مانده‌ای به طمع بر وصال خویش
نشنیده ای که عشق سراسر بلا بود
هوش مصنوعی: ای آن کسی که به امید رسیدن به محبوب خود مانده‌ای، آیا نشنیده‌ای که عشق همیشه با خود مشکلات و سختی‌هایی به همراه دارد؟
پروانهٔ ضعیف کند جان و دل نثار
تا پیش شمع یک نفس او را بقا بود
هوش مصنوعی: پروانه ضعیف و ناتوان، جان و دلش را فدای شعله می‌کند تا شاید برای لحظه‌ای هم که شده، در کنار شمع باقی بماند.
رشکم آید هر که به تو در نگرد من دشمن آنم که ترا دوستتر است غیرت نتیجه حیرت است و شرط محبت است غیرت بر دوست حقیقت صفت عاشق است نه معشوق هر آنکه ترا باید اگر بری رشگ شاید آنکس که ترا باید از مادر کم زاید اگر جمال محبوب بر محب آشکارا شود سلطان محنت پیدا شود اول کسی که عاشق بود بگریزد و آب با آتش هرگز نیامیزد و معشوق پرستی صفت تست عاشق هم اغیار است
هوش مصنوعی: حسادت به کسی که به تو نگاه می‌کند مرا می‌سوزاند. من با کسی که تو را بیشتر دوست دارد، دشمنم. حس غیرت نتیجه حیرت و شرط واقعی محبت است. غیرت در دوستی نشان‌دهنده عشق است و مختص معشوق نیست. هر کس که تو را می‌خواهد، اگر حسادت را کنار بگذارد، شاید آن کسی که تو را بخواهد، کمتر از مادر به دنیا بیاید. وقتی زیبایی محبوب برای عاشق نمایان شود، درد و رنج آغاز می‌شود. نخستین کسی که عاشق است، فرار می‌کند و آب و آتش هرگز با هم نخواهند آمیخت. عشق به معشوق ویژگی توست و عشق به دیگران ویژگی عاشق.
شب گشت چو روزم ز رخ فرخ تو
زهر غم من شکر شد از پاسخ تو
هوش مصنوعی: وقتی شب به پایان می‌رسد و به روز تبدیل می‌شود، خوشحالی من از وجود تو چهره می‌گیرد. غم‌هایم به لطف پاسخ تو به شیرینی شکر تبدیل می‌شود.
نزد تو از این دلم بدانجای رسید
کز دیده خود بدید عمدا رخ تو
هوش مصنوعی: دل من در نزد تو به جایی رسیده که به عمد از دیدگانم، چهره تو را می‌نگرم.